132

132


سرشو بوسیدم حالش بهترشده بود و با کمک هم یه شام مختصر درست کردیم یه فیلم دانلود کردم و گذاشتم ک ببینیم روی کاناپه دراز کشیدم رزا از توی اشپزخونه اومد بیرون و روی کاناپه ای ک کنارم بود نشست 


فیلم شروع شد حدود ۲۰ دقیقه ای از فیلم گذشته بود کلافه نگاهی به رزا انداختم که محوفیلم شده بود 


_....پاشو بیااینجا 


نگاهه گیجی بهم انداخت

_...باتوام دیگه بیااینجا 


بلندشدو اومد کنارم نشست دستشو کشیدم افتاد کنارم روی مبل 


+....چیکار میکنی ؟

دستمو‌دور کمرش حلقه کردم و به خودم فشردمش 


_....حالا میتونی فیلمتو ببینی


::::::رزا:::::::


چشمی برای تام چرخوندم بااینکه خودمم خوشم میومد و اینطوری حس بهتری داشتم


دستای تام زیر لباسم رفت و دستشو نوازش وار روی کمروشکمم تکون میداد 


بااینکارش انگار ارامش زیر پوستم تزریق میشد چشمام داشت گرم میشد که دستاش بالاتررفتو قفل لباس زیرمو باز کرد


+...تام دارم فیلم میبینم

_...فیلمتو ببین من چیکار دارم 


+....اینطوری نمیتونم تمرکز کنم 

دستاش از زیر سوتینم رد شدو سینهامو توی دستش فشرد 


بالحنی که انگار خیلی راضی بود گفت 

_....چرا نمیتونی تمرکز کنی مشگل چیه؟


+....وقتی دستات فعال میشع مغزم از کار میفته حالا فهمیدی 


_....منم همینو میخوام ک مغزت از کار بیفته اینطوری بهتر میتونم کنترلت کنم


منوچرخوندو خودش اومد روم 

_....اینطوری نمیتونی لجبازی کنی 

بوسه کوتاهی گوشه لبم زد

_....نمیتونی مخالفت کنی 

گردنم رو عمیق بوسید

_....اینطوری حال هردومون خوب میشه 

لباشو روی لبام گذاشت چشمامو بستم و همراهیش کردم


فیلم برای خودش پخش میشد و ما دوتا تازه شبمونو شروع کرده بودیم


سلام بچها شبتون بخیر امیدوارم که حالتون خوب باشه !من که این روزا حالم اصلا خوب نیست و منتظر یه معجزه هستم .واقعایوقتایی ادم قدر چیزایی که داره رو نمیدونه قدر خودشو سلامتیشو .وبایه تلنگر تازه میفهمه که چه چیزای باارزشی داشته توزندگیش .امیدوارم ک شما همیشه قدر داشتهاتون رو بدونیدو ازشون لذت ببرید ..خیلی به دعاهاتون احتیاج دارم به جیزی شبیهه معجزه احتیاج دارم .شب خوبی داشته باشید

Report Page