13 reasons why

13 reasons why


13 دلیلی که باید زندگی کرد

نوشته: دکتر آنا نوگالس

30 می 2017

ترجمه:  فرهنگ آبرومندی

گاهی اوقات افسردگی اجازه ی دیدن زیبایی های زندگی را به ما نمی دهد. " 13 دلیل چرایی" نام سریالی است که بر اساس کتابی نوشته ی "جی اشر" با سرمایه گذاری نت فیلیکس ساخته شده است.

سریال درباره دختریست که به دلیل دست و پنجه نرم کردن با یک شرایط سخت روانی تصمیم به خودکشی گرفته و به زندگی خودش پایان می دهد. متاسفانه داستان واقعیست. "هانا بیکر" شخصیت اصلی داستان در طول سریال شرح می دهد که به چه دلایلی تصمیم به خودکشی گرفته است و چه کسانی مسئول بدبختی های وی هستند. او 12 نفر را نام می برد که دردهای زندگی اش را ایجاد کرده اند . تحکم ها و زورگویی ها، رانندگی در مستی ، تجاوز و سایر زخم ها و در آخر هانا در حالتی بسیار بی رحمانه در برابر بینندگان سریال زندگی خود را پایان می دهد. این سریال به شدت با استقبال بینندگان مواجه شد . عده ای عقیده داشتند که سریال مفهوم خودکشی را حتی زیبا جلوه داده است و سریال سر زبان همه جوان ها افتاد .

اکثر جوانان در برابر ایده ی مرگ قرار می گیرند و فانتزی هایی درباره اینکه به چه شکلی می میرند دارند . در اغلب موارد هم فانتزی ایده خودکشی با فهم و تصور این مطلب که زندگی یک هدیه است که برای پس دادن نیست در ذهنشان پایان می پذیرد .

اما به هر حال آمارها درباره ی خودکشی غافلگیر کننده اند.

خودکشی سومین علت اصلی مرگ و میر در جوانان 15 تا 24 ساله بر اساس آمار مرکز کنترل و پیشگیری بیماری ها پس از دو دلیل تصادفات و سوانح در آمریکا می باشد.

هم چنین به نظر می رسد در خودکشی های نوجوانان در مقابل هر یک خودکشی موفق 25 اقدام به خودکشی ناموفق صورت می پذیرد . و احتمال اقدام به خودکشی در خانه هایی که نوجوانان دسترسی به سلاح گرم دارند به شکل دردناکی افزایش پیدا می کند و در عین حال گفتنی است نزدیک به 60 درصد خودکشی ها در ایالات متحده با اسلحه صورت می پذیرد.

این ها همه دلایلی هستند که موجب تامل می شوند و ما را بر آن می دارد تا مطالعه کنیم که چه دلایلی موجب می شوند که یک جوان تا این حد احساس فشار در زندگی اش بکند .

ما می دانیم که دلایل بسیاری وجود دارند که باعث می شود یک جوان احساس کند که زندگی معنایی ندارد. دلایلی هم چون عدم توانایی برای رقابت در جامعه ای که بر اساس بهره وری شکل گرفته است ، عدم توانایی در برآورده کردن انتظارات شخصی شان از خودشان یا عدم توانایی در برآورده کردن انتظارات والدینشان برای موفقیت (این امر به شدت حیاتی است که بدانیم موفقیت یک امر نسبی است )به عنوان دلایل دیگر ما ممکن است احساس کنیم که از خانواده مان طرد و جدا شده ایم و یا حتی از جامعه مان جدا مانده ایم و حتی ممکن است ما دوره ای در زندگی مان را تجربه کنیم که در آن احساس کنیم به چیزی و کسی تعلق نداریم و یا اصلا دیده نمی شویم.

به هر حال گذشته از همه این دلایل این واقعیتی است که که جوانان با ایده و تفکر خودکشی دست و پنجه نرم می کنند و بزرگسالان نیز هرچند که کمتر درباره اش حرف می زنند اما این بدان معنی نیست که درباره اش فکر نمی کنند ، آن ها هم وقتی احساس ناامیدی می کنند خودکشی را به عنوان یک گزینه ی روی میز می بینند.

اما با اینکه "هانا" نتوانست دلیل خودش را برای ادامه ی راه پیدا کند من شما را با 13 دلیل خودم برای زندگی ، تنها می گذارم:

1-   زندگی دعوتی است برای یاد گرفتن . یک مدرسه است که ما می توانیم از لحظه ی خوب یا بدش چیزی یادبگیریم .

2-   زندگی ثابت نمی ماند بلکه در یک پایداری از حرکات و تغییرات و اتفاقات ادامه دارد . کاملا شبیه به امواج دریا هر موجی می تواند با خودش تجربه هایی را بیاورد و موج بعدی تجربیاتی دیگر را . پس با اینکه بعضی از این امواج بد می توانند تشکری از طرف ما را با خود همراه نداشته باشند اما امواج خوب می توانند ما را سرحال بیاورند و هیچ کدامشان ابدی نیستند .

3-   زندگی یک هدیه است . بعضی ها ممکن است با مرگ زودشان در کودکی شانس زندگی را از دست بدهند اما آن هایی که این شانس را دارند باید از آن لذت ببرند.

4-   زندگی ما فقط متعلق به ما نیست بلکه متعلق به اطرافیان ما نیز می باشد . ما باید مراقب خودمان باشیم چراکه برای عده ای مهم هستیم . هرچند که گاهی می توانیم از این مهم بودنمان نیز نزد آن ها خبر نداشته باشیم.

5-   هر روز تازه ای یک تجربه ی تازه است . اگر زندگی اش نکنیم نمی دانیم که چه چیزی را از دست داده ایم.

6-   ما سازندگان زندگی خودمان هستیم . و این چالش ماست که وقتی همه چیز علیه ماست "زیبایی" را پیدا کنیم و این امکان پذیر است .

7-   ما همه در دل تجربه هایی زیست می کنیم که ما را اذیت می کنند اما همیشه در لحظات سخت دستی برای یاری به سمتمان می آید . مسئله مهم این است که دست رد به این کمک ها نزنیم.

8-   تلاش و مواجهه با این مشکلات به ما می فهماند که تا چه حد قوی هستیم . به خاطر همین تمام چیزهایی که ما را ناراحت می کنند ما را ضعیف نمی کنند و فقط خود ما به شناخت بهتری از خودمان می رسانند.

9-   ادامه زندگی کشف نکاتی درباره خودمان است که از آن ها بی اطلاعیم.

10-ادامه زندگی نگاه کردن به خودمان در آینه است و کشف پیام عشق در چشمان خودمان است.

11-ادامه زندگی اجازه به خودمان برای درگیر شدن با عشق است عشق به یک دیگری ، عشق به یک چیز و یا عشق به خود زندگی .

12-اگر مرگ به زندگی معنا می دهد آن گاه به عنوان یک گزینه به آن نگاه کنید اما صرفا گزینه ای که بوسیله ی آن بتوانید زندگی فعلی تان را بهتر کنید.

13-به هر حال مرگ منتظر همه ما هست چرا زودتر از موعد صدایش کنیم؟؟؟

 

اما به هر حال گاهی افسردگی نمی گذارد ما زیبایی های زندگی را ببینیم پس لطفا اگر در این وضعیت هستید و می خواهید زندگی تان را پایان دهید با یک مشاور صحبت کنید و کمک بگیرید.

 


Report Page