13

13

آموروفیلیا به قلم ساحل

ادوارد با لذت گفت 

- همینه... صداتو بشنوم امی... صداتو بشنوم ...

اما من حتی صدام هم غیر ارادی بود 

ناله هام از دست من خارج بود 

ادوارد نوک سینمومکیدو آه دیگه ای کشیدم 

دندوناش تو نوک سینه ام فرو رفتو آهم ناله شد ...

دستش بین پام رفتو شورت خیسمو بیرون کشید 

شرم و خجالت وجودمو گرفتو ادوارد بین پامو مالید 

انقدر تحریک شده بودم که دوبار دستشو تکون دادو بدنم غرق نبض شد

انگار رو ابرا بودم

واقعا تو ابرای سفید فرو رفته بودم که ادوارد بین پامو کامل باز کردو خودشو با یه حرکت فرو کرد

تا عمق وجودم سوختو ناله جیغ مانندی کشیدم

ادوارد آه مردونه ای گفتو حرکاتشو شروع کرد 

بدنم سر بود 

به سختی دستم رو بازو ادوارد کشیده شد

لباساش هنوز تنش بود 

دستم رفت سمت گردنش...

موهاش...

فرو شد تو موهای پر پشتش ...

دوست داشتم این لحظه رو میدیدم 

اما کروات ادوارد دور چشمم مانع دیدنم شده بود 

ادوارد حرکاتشو تند تر کردو دوباره رفتم تو اوج

رو ابرا بازم شناور شدمو داغی ادواردو با شدت درونم حس کردم

ناله ام با آه مردونه اش ترکیب شدو وزنش رو بدنم رها شد 

هنوز بین پام بود که نبض بدنم آروم شد 

خواستم چشم بندو بردارم اما ادوارد دستمو پش زدو گفت 

- هر وقت خودم بازش کنم 

- چرا ؟

همینو فقط تونستم بگم که ادوارد دوباره سینه هامو زبون کشیدو گفت 

- چون اینجوری دوست دارم

گاز ریزی از زیر سینه ام گرفتو چشم بندو باز کرد 

چشم هاش هنوز خمار بود اما حالا همون برق قدرت همیشگی رو داشت

از رو بدنم بلند شدو دستمالو از رو تختم برداشت

با دیدن بدنش که هنوز راست بود شوکه شدم که لبخندی زدو گفت 

- بچرخ... راند دومه ...

فقت نگاهش کردم که خودش بلند شدو منو رو تخت چرخوند

شوکه برگشتم سمتش

به زور گفتم

- نه... عقب نه ...

اما ادوارد لای باسنمو باز کردو خیسی بین پامو به پشتمو لای باسنم مالید 

خواستم فرار کنم

نمیخواستم درد بکشم

تا همینجا هم دیوونه بازی بود 

اما ادوارد روی پاهام نشست تا تکون نخورمو انگشتشو بی ملایمت وارد پشتم کرد.

این رمان دو جلدیه.

جلد دوم بصورت آفلاین نوشتم.

تو این کانال تا انتهای جلد دوم رایگان میزارم 🙏

Report Page