13

13


خوشگلا فعلا دمی گاد در حال نوشته شدنه . پس دنبال فایلش مباشین . هر وقت فایلش حاضر شه همینجا اطلاع میدم. بوس بوس


#دمی_گاد

قسمت 13

لبخند زدمو گفتم

- قبول ... 

کیت خم شد رو میزو گفت 

- بوروس رو باسن خیلی حساسه ... 

ابروم بالا پریدو گفتم 

- جدا ؟ مردیکه هیز ...

کیت آروم خندیدو گفت 

- دقیقا رو باسن تو هم خیلی قفله ...

با این حرف کیت یاد امروز افتادم وقتی منو از پشت گرفو رو باسنم حسش کردم

لعنتی ... علارغم حس خوبی که بهم میداد

اما حس بدی هم بهش داشتم

زیر لب گفتم 

- عوضی چندش ... 

کیت خندیدو گفت 

- البته به عنوان شریک جنسی کارش خوبه 

آروم خندیدمو گفتم 

- از رین هم بهتر؟

کیت هم خندیدو گفت 

- اوه آنی بهتره هیچوقت مقایسه نکنیم 

بی صدا خندیدمو گفتم 

- خوبه خیالم راحت شد... بیا حالا من بهت یاد بدم چطور ذهنتو ببندی ... شاید اینطوری کیفیت رین از اینی که هستم بهتر شد 


داستان از زبان بوروس:

هرچی بشتر میگشتم...

کمتر پیدا میکردم...

هیچ اطلاعاتی در مورد آنی تو هیچ منبعی نبود 

پوفی کردمو تکیه دادم به صندلیم

پاهامو انداختم رو میز 

خب ... بازر ببینم چی داری بوروس... یه زمنی مقدس که فقط یه خدا یا نیمه خدا میتونه روش قدم برداره... 

دوتا دمی گاد که ازت متنفرن... 

خب عملا راهی ندارم. اگر ایده مادر آنی جواب میدادخیلی کارم راحت میشد .

اما دختره پر رو ...

با فکر به آنی لحظه ای که بغلش کردم تو ذهنم تداعی شد 

هم اون بدن نرم و اون باسن نرم ...

Report Page