چپتر12

چپتر12


ص1

ص2

ص3


هروقت نتایج بدستمون رسید باهات تماس میگیرم.


باشه.


* وییییژ*


...


* کشیدن*


* موهای بدبختم... *


*هقق مففف*


* تق*


* ناههههه! *


*هنو داره میریزههه! *


* ووش*


*گرفتن*


!!!!


ص4


؟


چی... ؟


چیکار کرده... ؟


ص5


قاچاق... انسان؟


یعنی داری میگی...!!


ها ایدئون علاوه بر پرونده های قبلیم پاش تو این قضیه ام گیره؟!


نه، نه...


اون نه بابا.


هاه؟


پ کی؟!


قربانی کیم جین تائک.


مرگا زیر سر اونه... نه ینی ،


همین قتل سرسالی بیخانمانای گمشده.


ناموصا چی داری میگی کارآگاه خودت میفهمی؟!


ببین توی اون کیف بجز مواد و آلت قتاله...


ما دفترچه ی حسابای کیم رو هم پیدا کردیم.


اولش فکر میکردیم دفتر قراردادای مواداییه که رد و بدل میکرده...


اما اون نبود.


و وقتی اسمای توی دفترچه رو تو سیستم اطلاعات زدیم همشون مفقود اعلام شده بودن.


* نتایج جست و جو:*


* گمشده*


اسم تک تک افراد گمشده کنار تاریخ و قیمتشون نوشته شده بود...


* کیم جونهیون*


*پارک سونگوان*


* ایستگاه سئول*


... اینا کافین تا بفهمیم قضیه از چه قراره.


...


ما سریعا اسم هارو وارد سامانه کردیم و حداقل 15 تا قربانی رو شناسایی کردیم.


ص6


*بالای 15 گمشده*


* دو سال*


از اولین مفقودیتای اعلام شده یک سال تا هشت ماه میگذره...


فکر می‌کنیم حدودا دو ساله که وارد قاچاق شده.


یکسال تا هشت ماه گذشته؟ پس چرا میگی دوسال؟


چون کسی که گزارش کرده صاحب خونه بوده نه دوست یا خانواده ی قربانی.


مشخصه که اجاره عقب افتاده بوده... و اوناام به پلیس گزارش کردن.


و پرونده به طرز عجیبی با بقیه ی موردای مفقودیت شباهت دارد.


همشون از یه الگوی یکسان پیروی میکنن.


اون مشخصا میرفته سراغ افرادی که هیچ ارتباط و آشنایانی ندارن، اینجوری هیچکس متوجه گم‌شدنشون نمیشد.


... و از مواد استفاده میکرده تا از خود بیخودشون کنه و بتونه بفروشتشون.


اما بخاطر عوارض جانبیش، بیشترشون دربست میرفتن اون دنیا.


بهرحال...


دستور ویژه داریم که سریعا به این رسیدگی کنیم.


* آهههه*


میدونم اینا به پرونده ی تو مربوط نیست اما دارم بهت میگمشون چون..


... فقط بخاطر اینکه اطلاعات جدید راجب قربانی داریم نیست...


.. اما بالاخره یکی ازین روزا اونو باید بیاریم وسط چون پاش گیره...


... ها ایدئون رو میگم.


قضیه چیه؟


ص7


اونا کیفو پیدا کردن...


دقیقا همونجایی بود که گفته بودی.


* اوه*


این که خبر خوبیه مگه نه؟


داشتم فکر میکردم چیکار داشتن میکردن که انقدر طول کشیده.


دیدی؟ بهت گفتم دروغ تو کارم نیست.


میدونستی چی اونتو عه نه؟


مواد مخدر مگه نه؟


واسه همین اوردنم اینجا تا ازم تست اعتیاد بگیرن.


پس...


خبرداشتی اون موادا واسا چی استفاده میشن؟


* چنگ*


تو...


چه رابطه ای با کیم جین تائک داشتی؟


رابطه؟


چرا قبول کرد اون روز ببینتت؟


*هااا؟! *


اونم با یه ساک پر از اون مواد؟!!


...


ص8


ساقیا...


... معمولا یه کیف پر از مواد رو با خودشون اینور اونور نمیبرن.


ازونجایی که ریسک از دست دادنش خیلی زیاده، یا احتمال گیر افتادنشون طبق یه نقشه ی برنامه ریزی شده بالاست.


تازه وقتی میدونن احتمال مرگ وجود داره حجم زیادی ازش رو به طرف نمیدن....



... ازین مواد جدید برای بیهوش کردنشون و فروختنشون استفاده میکرده.


اما بخاطر عوارض جانبیش، بیشترشون تموم کردن.


... از ترس اینکه مبادا توجه پلیس رو به خودشون جلب کنن و اعتبارشون به دود بشه بره هوا.


و با وجود همه ای ریسکا کیم اونروز اونجا آفتابی شد، بهمراه اون ساک، تا ها ایدئونو ببینه.


* قضیه بیشتر از یه معامله مواد ساده اس. رابطشون نمیتونه همچین چیزی باشه. *


جفتشون باید خبر میداشتن که دارن درگیر چه کارای غیرقانونی ای میشن. یعنی باهم کار میکردن؟


اگه فقط قضیه موادا بود یه چیزی.


اما اگه واقعا به قاچاق مربوط باشه... ازین بدتر نمیشه.


اونموقع چه اتفاقی افتاده...؟


خب یعنی میخوای بدونی من با کیم جین تائک قرار داشتم یا نه؟


درست میگم؟


اگه پلیس نگرفته بودتش...


یا اگه من درخواستش رو قبول نمیکردم؟


خب پس.


کی میدونه چه کارایی که...


...تا الان میتونست بکنه؟


ص9


تو قوانینو میدونی.


* سایش*


* شترق!! *


...


* پوزخند*


...ترسناکه.


* وییییژ*


ص10


*همم؟*


سلام، آقای گو...


عه این همون کارآگاه جوونست که...


* گاززز*


* مشت کردن*


* قدم*


* وییییژ *


* زمزمه*


... یعنی قاطی کرد؟


چی؟


چی شمارو اینجا کشونده کارآگاه؟


* اوه*


من قراره تا وقتی دادستان برگردن حواسم بهتون باشه.


میدونین خیلی نادره، اما بعضیا بعد تست اعتیاد به خودشون آسیب میزنن، واسه همین...


جداا؟ مثلا بخاطر علائم ترک؟


بیشتر بخاطر پیچوندن و فرار از زیر تحقیقات...


* مثل یه رسوایی... *


که امیدوارم به سر شما نزنه...


نمیزنه دیگه، آقای ها؟


من؟ هیچوقت به خودم آسیب نمیزنم.


* واقعا مردم اینکارو میکنن؟ *


بهرحال انگاری یه مدتی رو اینجا هستیم خدمتتون...


تا آقای گو برگرده.


ص11


چرا؟*


مگه معمولا کی برمیگرده؟


اون معمولا از سحر تا دیروقت کار میکنه.


همم از الان یچیزی حدودای 15 ساعت دیگه.


اینقدرر زیاد... ؟!


بهرحال مشکلی نیست...


شاید تازه وارد باشم اما تجربه ی تا دیروقت کار کردن رو داشتم...


* کشیدن*


* بیب *


* بیب *

* بیب *

* بیب *

* بیب *


*کلیک*


حتی رمز درشم بهش داده؟


خب، امم شرمنده،


راستش کارآگاه،


بله؟


ازونجا که دادستان قرار نیست به این زودیا برگرده..


.. میشه لطفا...


... واسه من زنگ بزنی خشکشویی؟


*چروک *


سرکار من دوتا پرینت از فایل "حساب های کیم جین تائک" که تو این فلشه نیاز دارم...


بعلاوه ی لیست از اسامی تمام افراد مفقود شده تو ناحیه ی یونگسان که طی این دوسال اخیر گزارش شدن.


من و رئیسم میریم سراغ اطلاعات بازنشستگی، بیمه عمر و بدهکاری های طولانی مدتشون تا ببینیم چی میتونیم گیر بیاریم و سراغ کی میتونیم بریم.


* خش خش*


بجای دست رو دست گذاشتن باید رو کارایی که ازم برمیاد تمرکز کنم...


* شاید تونستم بفهمم رابطه ها ایدئون و کیم جین تائک چیه-*


* سوزش*


چی؟ این کی اینجوری شد؟


آه.. فکنم واسه همون موقع بود-


* شترق*


* نیشخند*


* هعی*


حتی وقتی دور و برمم نیست باز رو مخهه..





Report Page