12

12


کوازار ۱۲

فلش اطلاعاتمو گرفتم و بلند شدم

بخشی از اطلاعات مرحله آخرو پاک کردم

دلم نمیخواست اگر کسی بعد من میخواد کار کنه اطلاعات منو بگیره و کارو تموم کنه.

سریع رفتم اتاق رئیس. در اتاقش باز بود

تقه ای به در زدم.تا نگاهم کرد لبخند زد

پول پروژه رو کامل گرفته بودو سر حال بود

بهش گفتم

- با اجازه من از الان میرم مرخصی .

سری تکون دادو با لبخند گفت

- برو برو راحت باش دخترم.

خودمو کنترل کردم پوزخند نزنم.

واقعا پول با آدما چه میکنه.

قبلا میکشت منو برا نیم ساعت مرخصی!

تشکر کردمو از شرکت زدم بیرون.

سوار ماشین شدمو نقشه رو چک کردم

خب ... با این ترافیک... رسیدن به اون آدرس خودش یه ماموریت غیر ممکن بود.

اما چاره نداشتم.

راه افتادم و تو سرم فقط سوال بود ... 

سرخ ، کیه ؟!

چه کسی انقدر بودجه داره که رو این پروژه شخصی سرمایه گذاری کنه؟

از این پروژه چی بهش میرسه؟

یعنی تمام تجهیزات مورد نیاز منو دارن؟

بلاخره رسیدم به خیابونی که گفته بود

اینجا دقیقا آخر شهر بود

روی کوه

آخر خیابون

بعد اینجا راه خاکی بود 

تنها خونه تو این خیابون هیچ شباهتی به یه شرکت نداشت!

اینجا از بیرون که فقط شبیه یه خونه باغ قدیمی بود

به ساعت نگاه کردم

بیست دقیقه زودتر رسیده بودم

نقشه رو باز کردمو رفتم تو حالت ماهواره

میخواستم ببینم این خونه از بالا چطوریه

اما با دیدن نقشه جا خوردم

این خونه هیچ تصویری ازش تو ماهواره نبود

چطور ممکنه؟

دیوارای خونه به نظر قدیمی بود

شاید ۲۰ ساله

عکسا مال امسال بودو اسن خونه توش نبود

اصلا اینجا چی بود؟

یه شرکت یا خونه؟

برم تو یا نه؟

رو دیوار های سنگی پیچک و شب بو در آومده بودو تا چشم کار میکرد دیوار اسن خونه تو کوچه ادامه داشت . 

انگار یه باغ بزرگ بود 

جلو در اصلی خونه تو خیابون پارککرده بودم

درست زیر دوربین خونه. مسلما منو دیده بودن.

گوشیمو برداشتم و به سرخ پیام دادم 

- شما کجائین؟ یه شرکت ؟ یا خونه شخصی؟

همین لحظه در خونه باز شدو سرخ پیاممو جواب داد

- چه فرقی داره؟ بیا تو...


هر روز با هشتک #کوازار رمانو مطالعه کنین

Report Page