118

118


#نگاریسم‌ 

#۱۱۸

استیکرش هم خندده دار بود

هم خاکبرسری 

یه کاندوم خوشحال بود که دورش چیزی شبیه مایع منی ریخته بود

اون موقع هنوز تلگرام قابلیت پاک کردن پیامی که فرستادی رو نداشت

همون وقت شب یعید زنگ زد 

رد تماس کردمو گوشی خاموش کردم

هم خنده ام گرفته بود

هم شوکه بودم 

میدونستم باز میخواد زنگ بزنه یه توجیهی کنه

اما نمیخواستم باهاش حرف بزنم تا اذیت شه

واقعا این وقت شب داشت با کسی سکس چت میکرد اینو فرستاد؟

استیکره خیلی خنده دار بود

حدس میزدم در حال چت با دوستاش بوده و این چیزا فرستاده باشه

مسواک کردم آماده خواب شدم

زیر پتو گوشی روشن کردم

ده تا مسیج تو این ده دقیقه برام اومده بود

همه از سعید که گوشیو روشن کن!

براش نوشتم به گوشی خاموش مسیج بدی بگی گوشیو روشن کن ، روشن میشه؟

سریع زنگ زد 

اتاق منو مامان مشترک بود

درسته گوشیم سایلنت بود اما حرف نمیشد زد 

رد تماس زدم و نوشتم

- این وقت شب انتظار داری حرف بزنم! همه خوابن

مسیج داد

- نگار اصلا انقدر شرمنده ام نمیدونم چی بگم اومدم برات استیکر سلام بفرستم این تو حافظه بود

- خب بگو کجا اینو زیاد میفرستی که انقدر اول صف استیکرات میاد

از پر رویی تودم تعجب کردم

سعید گفت

- با اون قیافه ضایع اش جز تو حلق رفیقام جا دیگه میشه فرستادش؟ 

هنگ نگاه کردم به پیام

یا خود خدا !

یعنی سعید از ایناست که نزده میرقصه کافیه یکم راحت حرف بزنی بره تا ته خط

اصلا نمیدونستم چه جوابی بدم

فقط مسیج نگاه کردم

واقعا نگار میخوای با یه پسر انقدر پر رو و البته بد دهن دوست شی!

شاید بد دهنی نبود

اما خب اصلا اینمدل مکالمه ندیده بودم

سعید باز زنگ زد

رد تماس کردم و نوشتم

- صبح صحبت میکنیم شبت بخیر

گوشی خاموش کردم

باید فردا زنگ بزنم از لنفشه آمار بگیرم

به سختی تا صبح خوابیدم

صبح رفتم سر کار و تایم نهار گوشی روشن کردم

کلی پیام از سعید بود.

هیچکدوم باز نکردم و زنگ زدم به بنفشه

سعید کارمند شوهرشه پس اون باید بدونه چطور آدمیه

Report Page