116

116


انتخـــابی اشتبــاه



🔥🍂💥🍂🔥🍂💥 🍂

🔥🍂💥🍂🔥🍂☠

🔥🍂💥🍂☠

🔥🍂☠


#پارت_116



با دیدن اسم سامی رو گوشی فهمیدم باز همون پسرس که با اولین دیدار خوب تونست خودشو گوشه ای از ذهنم هک کنه..


واسم جای سوال بود که دقیقا نقشش توی زندگی آرشام چی میتونه باشه..


یه جورایی از این پسر بدم اومده بود و نمیدونم چرا بهش حساس شده بودم..


حسـاس؟

مگه تو چکاره ی آرشامی که به اطرافیانش حساس شدی؟


لعنتی ای به افکار سردرگمم فرستادم و بیخیال خواستم دوباره لم بدم که باز صدای زنگ موبایلش رو مخم رفت..


گوشی رو از رو میز برداشتم و مردد بین جواب دادن یا ندادنش مونده بودم..

الان دقیقا من دارم چه غلطی میکنم؟


وقتی تماس قطع شد، نفس پر صدایی کشیدم و گوشیو سر جای اول پرت کردم و پرحرص دستی لای موهام کشیدم..


طولی نکشید سرو کله خودشم پیدا شد.. سعی کردم خودمو عادی نشون بدم و مشغول خوردن قهوه ای باشم که سر خدمتکار برامون آورده بود..


با همون اخمای کمی درهم ایندفعه اومد کنارم بشینه که....

Report Page