115

115


سلام دوستان .

من نمیفهمم واقعا کجای حرفم واضح نیست.

میگم رمان آموروفیلیا دو جلده.

من جلد دوم آفلاین تاره نوشتم

هر دو جلدو یکجا فایل کردم

و دارم از اول تا آخر تو کانال کافه هلو میزارم .

کجاش واضح نیست که انقدر سوال میپرسین 😭.

وقتی رمانی دو جلده و قراره تو گانال آپلود شه چکار میکنن؟ از جلد یک پارت به پارت میزارن!!تا برسه جلد دوم ! مگه اینطور نیست؟ نه اینکه یهو بیان بگن پارت فلان از جلد دوم! یکی بخواد از اول بخونه پس چکار کنه!؟

چون جلد اولو بعضیا خوندن من دارم پارت هاشو طولانی تر میزارم که زودتر به جلد دوم برسه.

اما نمیتونم که حلد اولو نذارم !! از اون حرفا میزنین بعضی وقتا 🤭


خب وارث شیخ هم فردا تمومه .

امروز و فردا هرکسی دو جلد هانا عروس شیخ و وارث شیخ رو بخواد با ۵۰ درصد تخفیف میتونه خرید کنه. 😘👇 به نگار پیام بدین و بگین ساحل بهمون تخفیف داده خودش قیمتو براتون حساب میکنه 🙏😍

https://t.me/mynovelsell/889

اینم پارت امروز 👇😘

115

زیر دوش بغلش کردمو موهاشو بوسیدم 

زیر لب گفتم 

- چه خوب که نگفتی هانا... چه خوب که نگفتی ...


سه سال بعد :

از زبان هانا :

با عصبانیت پله های خونه رو طی کردم و وارد شدم 

بلند گفتم 

- عثمان... 

مجله رو تو دستم تکون دادمو گفتم 

- فقط بیا بگو این حرف تو نیست ... وگرنه قسم میخورم میذارمت میرم 

عثمان با نیش باز از پله ها اومد پائین 

در حالی که دیوید روی دوشش بود 

دیوید برام دست تکون دادو گفت 

- مامان ...

لبخندی به این کوچولو مو طلایی زدمو بوسه ای براش تو هوا فرستادم

عثمان بوسه منو تو هوا گرفتو زد به لب های خودش. از این حرکتش چشم چرخوندم که خندید

بدون توجه به این حجم از عصبانیت من با همون نیش باز گفت 

این رمان بصورت رایگان روزانه در کانال موج قرار میگیرد . فایل نهایی رایگان نیست و اختصاصی کانال رمان های خاص میباشد. سایر نسخه ها بدون رضایت نویسنده و دزدی است 

- هانا... عزیزم ... این یه جمله دستوری نیست که ... فقط ...

با کلافگی چشم هامو دست کشیدمو گفتم 

- این یه جمله خبریه عثمان... خبری... تو با من چکار کردی عثمان ؟ تو با من چکار کردی که تو مصاحبه ات میگی ما منتظر اومدن یه دختر کوچولو هستیم ؟

عثمان خندید . اومد کنارم 

با شیطنت گونه ام رو بوسیدو در حالی که میرفت سمت آشپزخونه گفت 

- دیوید دلش یه خواهر میخواد... مگه نه پسرم ؟

دیوید با ذوق گفت 

- آره... یه خواهر که بغلش کنم 

زدم رو پیشونیم و گفتم 

- عثمان... عثمان... خواهش میکنم... راستشو بگو ... من الان باردارم ؟

Report Page