گفتند چون «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» میخوانید، چپ شدهاید!
به نظر میرسد که در ایام شیوع کرونا و از دست دادن صحن دانشگاه، فشارها به دانشجویان و تشکلها بیشتر شده است. شما تجربهای از این فشارها در دانشگاه محل تحصیلتان دارید؟
من حسام محلاتی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه ارومیه هستم و دامپزشکی میخوانم. ورودی سال ۹۳ هستم. فشار بر تشکیلات دانشجویی هم اتفاق جدیدی نیست اما از زمانی که کرونا شروع شده، این فشارها بیشتر شده است اما درمورد دانشگاه ما، نقطه اوجش تابستان سال گذشته بود. آن زمان ۱۲ نفر از اعضای شورای مرکزی و ادوار انجمن ما به اداره اطلاعات احضار و رسما بازجویی شدند. از دوستان من تعهد گرفتند که مشروح جلسه را نقل نکنند اما من شخصا تعهدی ندادهام.
چه اتفاقی افتاد که فشارها به انجمن دانشگاه شما شدت گرفت؟
هیات نظارت بر تشکلهای دانشجویی متشکل از نماینده نهاد رهبری در دانشگاهها یا فرستادهاش، رییس دانشگاه و نماینده وزیر است. همواره فشارها اگر از سوی ۲ عضو دیگر نباشد ازسوی یک عضو وجود دارد. اردیبهشت ماه سال گذشته دوره جدید شورای مرکزی تشکل کار خود را شروع کرد. در دوره قبلی که من دبیرکل نبودم شکایتهایی از انجمن ما ازسوی جامعه اسلامی و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل انجام شده بود که ۱۲ بند داشت اما مبنای حقوقی نداشت. بنابر آییننامه دانشگاه ۲۰ روز فرصت رسیدگی به شکایت دارد و اگر این زمان بگذرد، شکایت منتفی میشود. از طرف دیگر وقتی دوره عوض میشود، دوره جدید پاسخگوی دوره قبلی نیست. این شکایت مسکوت بود تا اینکه ما به یک اردوی تشکیلاتی سالانه رفتیم و در این اردو با برخی شخصیتها دیدار داشتیم که نه حکم قضایی داشتند و نه ممنوعیت ملاقات. دیداری هم با خانواده مرضیه امیری و ندا ناجی داشتیم. پس از آن وقتی به دانشگاه برگشتیم، از نگهبانی جلوی در دانشگاه گرفته تا رییس دانشگاه از ما میپرسیدند، شما چکار کردید. نمیدانم از کجا باخبر شده بودند، یک روایت میگفت افرادی از بین خودتان اطلاع دادند، روایت دیگری وجود داشت مبنی بر اینکه از شنود تلفن متوجه شدند و البته در جریان بازجوییها به ما گفتند ما مثلا سر کوچه آقای ایکس نیرو داریم و از آنجا متوجه شدیم.
در این رابطه شکایتی خارج از دانشگاه علیه شما انجام شد؟
بله، گویا بعضی دوستان بسیج به پیشنهاد نمایندگی نهاد رهبری و از طریق سپاه از ما و از هیات نظارت غیر از نماینده نهاد شکایت کردند. در این شکایت ادعا شده بود که دانشجویان دیدار با ضدانقلاب و فعالیت تبلیغی داشتهاند. بعد از این اتفاق دانشگاه شکایتهای قبلی علیه انجمن را تجمیع کرد و پرونده قطوری برای ما ایجاد شد. وقتی حکم احضار به هیات منصفه را به من دادند، پرسیدم نهادی که از ما شکایت کرده، چه نهادی است؟ اساسا شاکی ما مشخص نبود. براساس قانون شکایت یا براساس گزارش یا شکایت تشکلهای دیگر باشد. گزارش هم فقط میتواند ازسوی ۳ عضو هیات نظارت باشد، اما هرچه فشار آوردیم، نگفتند که شاکی کیست. البته پرسوجو کردیم و مثل اینکه بسیج دانشگاه این شکایت را برمبنای گزارش سپاه تنظیم کرده بود. جدای از اینکه ترکیب هیات منصفه قانونی نبود، به هر روی ما دفاعیاتمان را مطرح کرده و بهصورت کتبی برای وزارتخانه نیز ارسال کردیم. خلاصه اینکه فشار آوردند که باید به این تشکل حکم بدهید، وگرنه ما خارج از دانشگاه پیگیری میکنیم. حتی برای دکتر حبنبی، رییس دانشگاه هم یک سال حبس و فعالیت تبلیغی علیه نظام حکم اولیه داده بودند که نمیدانم به کجا رسید. برای تشکل ما هم حکمی ازسوی هیات نظارت صادر شد که مُهر محرمانه و شماره پرونده محرمانه داشت که من از گرفتن آن امتناع کردم که حکم نمیتواند محرمانه باشد اما گفتند چون شما این حکم را در رسانهها پخش میکنید و برای ما داستان درست میشود، حکم محرمانه ابلاغ میشود.
در این دوران انجمن اسلامی به لحاظ شخصیت حقوقی به دلیل مسائل پیش آمده با وزارت علوم در ارتباط بود؟
بله، در ارتباط بودیم. با مدیرکل امور فرهنگی در ارتباط بودیم و حتی با یکی از مشاوران آقای جهانگیری هم چندینبار درمورد این اتفاقات صحبت کردم و دیداری داشتیم. آنها هم اذعان داشتند این اقدامات قانونی نیست. به ما خبر رسید که وزارتخانه میخواهد حکم انجمن را بشکند اما نهاد اجازه نمیدهد. یکی از دلایلش هم این بود که دبیر قبلی انجمن طی سخنرانی گفته بود هرقدر تشکلهای دانشجویی را محدودتر کنید، باعث کور شدن اعتراضات میشوید و بعدا ممکن است تبعات بدی داشته باشد. از این جمله، تهدید برداشت کرده بودند. درنهایت احکامی که به ما دادند، جزو احکام پیشنهادی در آییننامه و قانونی نبود. بعد از آن، یک هفته پیش از ۱۶ آذر سال گذشته رییس حراست با تکتک ما که احضار شده بودیم، تماس گرفت. موضوع را با مشاور حقوقی و چند وکیل درمیان گذاشتیم و اغلب به ما گفتند که بروید. در واقع ما بازجویی شدیم و در این بازجوییها جلوی برخی دوستان متن شکایت گذاشتند که بنویسید که دبیر انجمن -یعنی من- آنها را اغفال کردهام. حتی در این بازجوییها بعضی مسائل شخصی را پیش کشیدند. به ما گفتند شما کمونیست هستید. دلیلشان هم این بود که ما کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» میخوانیم؛ پس چپ شدهایم! به من میگفتند شما رفتهاید با رییسدانا ملاقات کردهاید که کمونیست است. از آن طرف میگفتند شما با محمد توسلی دیدار داشتهاید پس ملی-مذهبی هستید! اساسا نمیدانم چطور میشود هم کمونیست بود هم ملی-مذهبی!
پس این فشارها پیش از کرونا شدت گرفته است. چقدر این فشارها را مرتبط با تغییرات برخی نمایندگیها در نهاد دانشگاهها میدانید؟
فکر میکنم بیش از هر چیز این شدت یافتن فشارها به دلیل وزارت علوم و بیتوجهی شخص آقای غلامی است. وزیر علوم عقبنشینی کرد. یکبار آقای غلامی به ارومیه آمده بود و ما درمورد دانشجویان زندانی با ایشان صحبت کردیم. آقای غلامی هم با صراحت گفتند که «دانشجو باید درسش را بخواند، دانشجو نباید در تجمعها حضور داشته باشد، من پیگیری میکنم اما حتما این دانشجویان بازداشتی ریگی به کفششان بوده است» و اساسا شانه از مسوولیت خالی کرد. به هر روی ما از مهرماه سال گذشته تا ۱۶ آذر در جنگ و دعوا بودیم و حتی یکی از برنامههای ما تایید نشد. حتی اجازه اکران فیلم به ما ندادند. اجازه ندادند آقای شمسلنگرودی را برای شب شعر دعوت کنیم.
از اسفند به اینسو که دانشگاه از دانشجویان خالی شد هم مثل برخی دیگر از دانشگاهها با فشارهایی مواجه بودید؟
اساسا دیگر چیزی از فعالیت تشکل ما باقی نمانده بود. توجه داشته باشید که این دوره اعضای انجمن همه از دانشجویان جوان و تازهوارد بودند؛ تصور کنید که از مهر تا آذر مدام تحت فشار بودیم. بعضی دانشجویان بعد از اینکه احضار و بازجویی شدند، به روانپزشک مراجعه کردند و دارو مصرف میکنند. در دانشگاه ما هر تجمعی که میشد، از چشم ما میدیدند. برای کشتهشدگان آبان ماه ۹۸ روبهروی مسجد دانشگاه تجمعی صورت گرفته بود، فکر میکردند که ما این تجمع را به راه انداختیم. بعد از آن هم رییس حراست به من زنگ زد و گفت که با من برخورد میکنند. در واقع حوادث آبان ماه ۹۸، انهدام هواپیما و بعد از آن هم کرونا باعث شد هم فشارها بر تشکلها بیشتر شود، هم باعث شد که انجمنها بیانگیزه شده و دل و دماغ جنگیدن و مذاکره کردن نداشته باشند.
از دانشگاههای دیگر در استان خبر دارید؟ آیا این فشارها برای آنها نیز وجود داشته و دارد؟
بله، دانشگاه آزاد ارومیه هم فضای بستهای دارد. دانشگاه صنعتی هم همین روال است. دانشگاه علوم پزشکی هم برای ۱۶ آذر با محدودیت بسیاری مواجه بودند. حتی اجازه ندادند ما از دانشجویان این دانشگاه به عنوان مهمان در دانشگاه خودمان دعوت کنیم. سهندِ تبریز و بناب هم همینطور است. علوم پزشکی تبریز که حتی در ساختمان یکی از معاونتها اعتراض داشتهاند.
لینک مقاله کامل در روزنامه اعتماد بهمراه مصاحبههایی از دبیران تشکلهای دانشجویی دانشگاههای لرستان و علامه طباطبایی:
https://etemadonline.com/content/430593/روايت-ممنوعه-هاي-من-درآوردي