11

11


#رئیس_پردردسر 

11

با صدای قفل شدن در از پشت سرم از جا پریدم‌

متئو دستشو از روی دکمه قفل روی میزش برداشت و تکیه داد به صندلیش 

نگاهش رو تنم بالا و پائین شد و گفت

- گزارش جلسه رو آوردی؟

سر تکون دادم و به سمتش رفتم

هیچوقت من وارد اتاقش میشدم درو قفل نمیکرد

برگه هارو کنار متئو رو میزش گذاشتم و طبق عادت کنارش ایستادم تا توضیح بدم که اینبار دستش رو باسنم نشست

از جا پریدم و هنگ به صورت متئو نگاه کردم.

اما اون کاملا جدی بود و گفت

- میشنوم

با تردید برگه ها رو جا به جا کردمو با صدای لرزون شروع کردم به توضیح دادن که متئو دستشو دورانی رو باسنم تکون داد

صدام شروع کرد به لرزیدن

مکث کردم

این اواین بار بود مردی داشت تینجوری منو لمس میکرد

کلا مغزم درست کار نمیکرد

چشنام نوشتا هارو میدید

لبم اونارو میخوند 

اما تو سرم داشتم مرور میکردم چقدر باسنم گنده است و الان متئو با خودش چی فکر میکنه

ناخداگاه مکث کردم

متئو سریع گفت

- ادامه بده...

گلومو صاف کردم و به سختی گفتم

- فکر کنم همه نکات مهمو گفتم‌

در حالی که با هممم تو گلو ، حرفمو تائید میکرد دستشو برد زیر دامنم و گفت

- آره به نظرم ... حالا بزار من چندتا نکته مهم بهت بگم

Report Page