109
ماشینو خاموش کردو گفت
-....راه نداره امشب پیش من باشی ؟
+...نچ
-...پس بوسمو بده بعد برو
+...دانیال وسط کوچه ایم
-...هیچکس نیست
جلو رفتم و گونشو بوسیدم کمرمو گرفتو نذاشت عقب برم
-...اون پیش غذا بود اصلیو بده بیاد
لبشو روی لبم گذاشتو محکم بوسید لبشو مکیدم و گازی از لبش گرفتم و از ماشین
پریدم پایین
+...بابای
-...میبینم که من تورو
وارد خونه شدم و سالم کردم
-...خوش گذشت ؟
+....اره مرسی
.....................................
دوهفته گذشته بود رفتم متخصص خون و برام قرص نوشت سزگیجهام بهترشده
بود
تقریبا یروز در میون دانیال رو میدیدم و شیطنتاش بیشتر میشد
تلفن خونه زنگ خورد و مامان جواب داد
دلم شور میزد از صبح حس بدی داشتم
بیشتراز ده بار به دانیال زنگ زده بودم و چکش کرده بودم اما باز دلم اروم
نمیگرفت
+...دانیال برو االن جلست شروع میشه
-...اول یه بوس بفرست بعد من میرم
+...دانیال
صدای مامان بلندتر شد و یاحسین گویان منو صدا کرد
گوشیم از دستم افتاد
با دو از پلها رفتم پایین
+....چیشده مامان ؟
-....سیاوش
دستموروی قلبم گذاشتم
+...سیاوش چیشده
-...بهناز از پله افتاده حالش بده بیمارستانه
نمیدونستم ازاینکه اتفاقی برای سیاوش نیفتاده نفس راحت بکشم یا بخاطر بهناز گریه
کنم
-....مادرش رفته خونه خواهرش ارمنستان هنوز بهش خبر ندادن پاشو بریم تو پیش
بهناز باش
+...باشه لباس بپوشم میام