1076

1076


1076

نیما با اخم نگاهم کردو گفت

- برادرت زده تو دهن من ... بعد استعفا نوشه رفته بیرون ... اونوقت تو میگی ... ای وای برادرمو اخراج کردی! 

لب گزیدم تا نخندم 

چون نیما جمله آخرو با ادای من گفته بود و خیلی خنده دار شده بود 

آروم گفتم

- خب داداشم بچه دار شده تازه یه وقت بیکار نشه 

با تاسف سری برام تکون داد

خم شد گوشیشو از پا تختی گرفتو یه پیامو برام آورد

داد دستم تا بخونم

نوشته بود

- بهنام یا فردا صبح میای سر کار یا جدی با استعفات موافقت میکنم 

سوالی به نیما نگاه کردم که گفت

- دیگه بیشتر از این کاری از دستم بر نمیاد

هر دو چند لحظه به هم نگاه کردبم که گفتم 

- اما من راضیم 

- راضی؟ از چی؟

- از اینکا رفتم سوئیس ... تنها... تو هم به شرکت رسیدی . 

نیما ابرو بالا انداخت که گفتم 

- درسته سخت بود

اما سختیش گذشت و خاطره شد 

نیما لبمو بوسبدو کنار لبم گفت 

- سخت ها که خاطره نمیشن... غم میشن تو دلت 

با این حرف دستشو کشید رو دلمو گفت 

- دوست دارم یه بچه دیگه داشته باشیم. یه خواهر برا امیسا و من از روز اول بارداریت یه همسر بهتر باشم 

خندیدم

دستشو گرفتمو گفتم

- مرسی عزیزم اما شما همینجوری میتونی یه همسر بهتر باشی بدون نیاز به پارگی دوم من 

نیما ازحرفم خندیدو گفت

- دلت میاد امیسا تنها باشه

- مگه من خواه داشتم ؟

- تو برادر داشتی. ببین بهنام چقدر حامی توئه 

چشم چرخوندمو گفتم 

- این مورد نادره .احتمالش ۲۵ درصده 

- یعنی چی؟

- خب من چهارتا داداش دارم یکیش خیلی حامیه . بقیه همچینم خبری ازشون نیست . پس ۲۵ درصد احتمال حامی بودن یه خواهر یا برادر دیگه هست که نممیصرفه

نیما خندیدو گفت 

- خب چهارتا دیگه . من کا عاشق بچه ام 

با این حرف هولش دادم کنارو رفتم گوشه تخت 

شاکی گفتم

- بله دیگه من حامله شم. من زایمان کنم. من تو خونه بشینم بزرگ کنم. بعد تو فقط حالشو ببری معلومه چهارتا که خوبه چهل تا میخوای

نیما دستمو گرفت بزور کشید تو بغلشو گفت

- نه چهل تا از پسمخارجشون بر نمیام. همون چهارتا .

با این حرف مشغول بوسیدنم شد که صدای گریه امیسا بلند شد

سریع گفتم

- خب پدر نمومه حالا برو شایستگیتو نشون بده 

نیما پوفی کردو با اکراه بلند شد 

شلوارشو صاف و صوف کرد

در حال بیرون رفتن از اتاق گفت

- خودتو به خواب نزن الکی که برگردم باهات کلی کار دارم.


سلام دوستان. همونطور که تو اینستاگرام گفتم امیسا بخاطر آلودگی هوا کارش به بیمارستان کشید... الان خداروشکر خوبه. اما خیلی مواظب خودتون باشین. آلودگی هوا جدیه 🤦‍♀️

Report Page