107
#پارت107
#قلبیبرایعاشقی
( اسکی )
تو خونه نشسته بودم و از سر بیکاری داشتم سریال میدیدم که یهو گوشیم زنگ خورد
صدای tvرو کم کردم و با دیدن شماره ی سارا جواب دادم
_سلام
_سلام اسکی خوب هستی؟
_قربونت
_اسکی
_جانم؟؟
_ این پسره رهام بالا رفته حموم بعد من نمیدونم چیکار کنم برم بالالباساشو اماده کنم یا چی!
حسای حسادتم فعال شد یعنی الان با رهام تنهان؟؟ یعنی الان میخواد برای رهام لباساشو اماده کنه!
اب دهنمو پرصدا قورت دادم ، نمیدونم چرا اما دلم میخواست رهام از دست سارا عصبی بشه!
برای همین گفتم: ولش کن خودش لباساشو اماده میکنه
_واا
_والا چلاق که نیست
_حالت خوبه؟
_اره خیلیم خوبم
_بابا این خودش گفت لباسامو اماده کن من میترسم برم اینو لخت بییینم نتونستم تحمل کنم غش کنم لامصب هیکلش خیلیییی خوبهههههه
از حرص دندون قروچه ایی کردم
_ الو... الو سارا صدات نمیاد
و بعد گوشی رو قطع کردم و محکم کوبیدمش رو مبل
اه لعنتییییی ... غلط کردی دلت ضعف بره
میدونستم سارا هوسبازه و هیچی براش مهم نیست
اگه رهامم خام خودش بکنه چی؟؟
اگه رهامم بذاره واسه خودش چیه! اگه رهام منو فراموش کنه چییی
وای خدا