102

102


#نگاه #102

- امیر تو قبل من زن داشتی. رابطه داشتی . دوست دخترای مختلف داشتی . اونوقت من انقدر روشن فکر با قضیه برخورد میکنم. ولی تو بخاطر یه پیام چرت که معلوم نیست از طرف کیه اینجور بهم میریزی ؟؟

امیر دست برد تو موهاشو گفت 

- دست خودم نیست نگاه ... روت خیلی حساسم... 

با همون اخم گفتم

- منم رو تو حساسم 

نگاهم کردو گفت 

- معذرت میخوام... واقعا دست خودم نبود

- خب لطفا دفعه دیگه دست خودت باشه چون واقعا ناراحت شدم 

خندیدو نشست رو تختم و گفت 

- خب حالا چی بگیم ؟

پشت چشم براش نازک کردم نشستم ئنارش و گفتم 

- میخوای بگی رنگ مورد علاقه ات چیه ؟

خندیدو گفت 

- آبی مثل خودت 

خندیدم و جو بینمون آروم شد 

امیر پرسید 

- میخوای بگی چه غذایی دوست داری 

با لبخند گفتم 

- قیمه مثل خودت 

امیر خندید و بازومو وشکون ریزی گرفت 

جرئت کردم و سریع لپشو بوسیدم که عقب تر رفتو گفت 

- نکن نگاه یهو یکی میاد تو 

با اخم نگاهش کردمو گفتم 

- وا مگه چکار کردم 

بلند شد رفت سمت میز تحریرم لبه اش نشستو گفت 

- نامحرمیم فعلا خب 

با چشمای ریز مشکوک نگاهش کردمو گفتم

- جدا ؟ 

بلند شدم رفتم سمتشو گفتم 

- الا میخوای بگی بخاطر نامحرم بودن به من دست نمیزنی ؟

دستمو گذاشتم رو بازش

خودشو کنار کشیدو گفت 

- نگاه بس کن. قرار شد حرف بزنیم

خنده ام گرفته بود 

امیر داشت از دست من فرار میکرد

در حالی که باید برعکس می بود 

#نگاه #102

بازم رفتم سمتشو گفتم 

- امیر ... بگو مشکل کجاست ؟ چرا داری از من فرار میکنی ؟

یه قدمیش بودم که با اخم گفت 

- یعنی خودت نمیبینی مشکل کجاست ؟

خواستم باهاش دعوا کنم که یعنی چی این حرفا که با نگاهش به پائین نگاه کرد

رد نگاهشو دنبال کردمو متوجه شلوارش شدم

تازه فهمیدم مشکل کجا بود

من ناخواسته تحریکش کرده بودمو امیر اینجوری که نیمشد بره بیرون

از کنارم رد شد رفت سمت پنجره اتاقم و گفت 

- حالا میشه آروم بگیری بزاری منم آروم شم

ریز ریز خندیدمو گفتم 

- چشم... خب از اول بگو 

- خب خودت باید بفهمی 

باز ریز ریز خندیدمو گفتم 

- چمیدونستم بی جنبه ای ...

با اخم نگاهم کردو گفت 

- ربطی به جنبه نداره این پاسخ طبیعی بدن منه

- اگه طبیعی بود صدرا و نادر تو جمع نباید کنار زنشون مینشستن 

- اونا فرق داره

- چه فرقی ؟

با عصبانیت گفت 

- اونا هر شب ترتیب زنشونو میدن که روز کنارش آرومن. میخوای منم الن کارو یه سره کنم ببینی بعدش کی بی جنبه است 

دهنم از این جواب امیر باز موند

عصبانیش کرده بودم

اونم چه عصبانی

از نوک پا تا فرق سرم داغ و قرمز شده بود

قبل اینکه بتونم چیزی بگم در باز شد 


دوستان رمان نگاه چند قسمت دیگه تموم میشه. مرسی بخاطر همراهیتون. اگر دوست داشتین فایل کامل رمانو داشته باشین تا در آینده هم بخونین میتونین با تخفیف ۵۰ درصدی فایل کامل رو از کانال رمان خاص تهیه کنین . اینم لینک کانال رمان خاص

https://t.me/joinchat/AAAAAFijMDIZLKFrzy1MUQ


Report Page