101

101


صدای بلنداهنگ توی گوشمون بودسوفیا دستمو گرفت و گفت 


+...بیا برقصیم 

بااصرار سوفی بلندشدیم و روبروی هم ایستادیم سوفیا همیشه رقصنده خوبی بود یه اندام عالی که به درستی میدونسا چطوری نمایشش بده


حدکاتش خبره کننده بود و چندتا مردی که اطرافمون بودن محو دیدنش شده بودن من فقط روبروش ایستاده بودم حرکتی نمیکردم 

بیشتر حواسم پیش رزا بود خیره به سوفیا بود


دستمو دور کمر سوفی حلقه کردم و کنار گوشش زمزمه کردم 


+....من میشینم توراحت باش 


سوفیا هنچنان داشت میرقصید یه مرد سی و چندساله به سمتش رفت و باهم شروع به رقص کردن 


بیشتر داشتن رقص سکسی میکردن تا رقص معمولی 


به سمت رزا رفتم و روبروش نشستم 

+ ...یدونه از این نوشیدنی هایی که تواون قفسست بهم بده 


باحرص نوشیدنیو گذاشت جلوم وبدون نگاه کردن بهم سفارش بقیه رو براشون اورد


بااینکه رزا به اندازه سوفیا اندام بی نظیری نداشت اما ظرافتی که تووجودش داشت رو تووجود هیچ دختری ندیده بودم


دستمو روی دستش که روی میز بود گذاشتم نگاهشو بهم دوخت و خواست دستشو بکشه اما نذاشتم 


دستشو نوازش کردم بوسه ای پشت دستش نشوندم ازش جداشدم به سمت سوفی رفتم 

دستشو کشیدم و از بغل مرد کناریش کشبدمش بیرون 


+...بیا بریم 


_...هی تام من تازه داره بهم خوش مبگذره 


+....یوقت دیگه میایم بریم 


از باراومدیم بیرون ماشینو برداشتم و سوفی رو رسوندم 


به سمت خونه رزا رفتم و توی ماشین نشستم باید تا نیم ساعت دیگه پبداش میشد

Report Page