100

100


#رئیس_پردردسر 

#۱۰۰

متئو ناراحت گفت 

- ما قرار بود تو جشن آپریل برای خیریه دنیلی ازدواجمون رو رو نمایی کنیم ! اما متاسفانه برنامه هممون بهم خورد.

ابروهای کارسل بالا پرید 

من نه میدونستم‌جشن آپریل چیه 

نه خیریه دنیلی !

فقط در همراهی متئو خودمو ناراحت نشون دادم و سر تکون دادم

کارسل گفت 

- اوه ... چقدر بد ! کسی که مسبب این اتفاقاته باید از خودش شرمنده باشه که برنامه شما رو بهم زد

متئو سر نکون داد و گفت

- میتونم چند کلمه با مردم صحبت کنم.

کارسل سریع گفت

- بله البته 

متئو رو به دوربین گفت 

- درسته ممکنه خیلی ها منو بشناسید اما منم یه آدم عادی هستم مثل خیلی از شما ها...

به من نگاه کرد و گفت

- من و مارگات مثل خیلی ها به هم علاقه مند شدیم ازدواج کردیم و دوست داریم بی حاشیه و سر و صدا زندگی کنیم. اما همیشه آدم هایی هستن که دنبال کسب در آمد از زندگی بقیه هستن. 

مکث کرد

لبخندی زد و گفت

- خواستم از همینجا اعلام کنم ما نه با کسی مشکل داریم. نه به زور و کلک و حیله ازدواج کردیم و نه قصد حمله و آسیب روحی و روانی به کسی رو داریم. لطفا به شایعات زرد توجه نکنید و درگیر این بازی کثیف خبری نشید 

کارسل و اعضای پشت صحنه دست زدن

متئو لبخند زد

رو کرد به من.

هر دو به سمت هم متمایل شدیم و نرم لب همدیگه رو بوسیدیم

دوربین دور شد 

رفت سمت کارسل و اون شروع کرد به صحبت

یه نفر اومد میکروفون ما رو جدا کرد 

رابین اومد سمتمون و ما بلند شدیم

متئو گفت 

- مرسی رابین

رابین خندید و گفت 

- من باید ازت تشکر کنم . با جمله آخرت مشت محکمی زدی به دهن رقبام 

متئو خندید و گفت 

- امیدوارم تو هم با دشمن های من همین کارو کنی 

رابین سر تکون داد و گفت

- حتما حتما

رو کرد به من 

انتظار داشتم حالا که فهمیده من فقط یه منشی ساده ام بیخیال من بشه 

اما نگاهش داغ تر و کنجکاو تر از قبل بود و گفت 

- میتونم امیدوار باشم یه مصاحبه احتصاصی در خدمتتون باشیم خاتم کلایت ؟

جا خوردم . 

به متئو نگاه کردم

اما از گره بین ابرو های متئو بیشتر جا خوردم 

صورتش نشون میداد آماده دعوا با رابین و خراب کردن تمام مصاحبه بود !

Report Page