100

100


گمراهی:

روز آخر با کمک هم بالاخره کل خونه رو چیدیم 

حسابی عرق کرده بودم 

+...بالاخره تموم شد 

-...خیلی زحمت کشیدی حسابی خسته شدی 

+...آره ولی ارزششو داشت خونه خیلی خوشگل شده 

-...آره مرسی 

+... خواهش میکنم 

+...من دیگه برم خونه حمام لازمم 

-...همینجا برو دوش بگیر برایه حمام چرا این همه راهو بری ؟ مگه نگفتی عصر بادوستات این خیابون قرار داری ؟

-...همینجا برو حمام بعدم یه استراحت بکن و به قرارت برس 

+...باشه مرسی 

و رفتم زیر دوش خودمو شستم 

بعدم از تو کمد یه حوله برداشتم و پیچیدم دورم

روی تخت نشستم 

گرمای آب حسابی خمارم کرده بود 

نفهمیدم چیشد باهمون حوله روی تخت دراز کشیدم و خوابم برد


باتکونای حامد بیدار شدم 

گوشیمو جلوم تکون دادو گفت

-...گوشیت خودشو کشت انقدر زنگ خوود 

خوابالو سریع جواب دادم

صدف گفت بچها اومدن توچرا نیومدی منم الکی گفتم تو راهم یکم دیرتر میرسم 

نشستم روی تخت و گفتم

+...نفهمیدم چطوری خوابم برد 

توگلوخندیدووگفت

-...اب گرم همینطوریه آدمو خوابالو میکنه 

+...آره من اماده شم دیرم شد

بلند شدم و تازه یادم اومد با یه حوله جلو عماد نشستم 

به روی خودم نیاوردم فقط کشیدمش بالاتر و گفتم

+...اممم میشه بری بیرون من لباس بپوشم 

با یه نیشخند سرتکون دادو گفت و باقدمای اروم رفت بیرون

سلام دوستان میدونید دیگه تو کانال خصوصی خیلی جلو تر رفتیم امروز پارت۱۵۸ گذاشتیم . اگر دوست دارید رمان اونجا جلو‌جلو بخونید روزی ۲ پارت بخونید اخرش هم بهتون فایل بی سانسور بدیم به ایدی زیر پیام بدید و با مبلغ ۲۰ هزار تومن عضو کانال خصوصی بشید

https://t.me/SJo_sara

Report Page