بررسی اعتراضات عراق؛ پیشینۀ آن، نقش عوامل منطقهای، حساسیتهای ایران، توهم توطئه خارجی، پارادوکس اربعین
همن سیدی (Hemn Seyedi)١- مردم عراق از زمان آغاز بهار عربی از اوائل ٢٠١١ تجمعات اعتراضی وسیعی را تحت عنوان 'جمعههای اعتراض' انجام دادند که در مرحله اول توسط دولت نوری مالکی سرکوب شد و در مرحله بعد هم تحت شعاع ظهور داعش قرار گرفت و میدانی برای ابراز اعتراض باقی نماند. اما از ٢٠١٧ مجددا اعتراضات مردمی شروع شد. همان زمان یک گزارش میدانی نشان میداد که حضور مردم در مساجد عراق کاهش یافته، اعتماد عمومی به احزاب سیاسی مذهبی از بین رفته و ناکارامدی سیستم سیاسی برای مردم عراق تداعی کننده فساد و ناکارمدی در کشور مجاور یعنی ایران شده است. به لطف رسانههای جدید، عراقیها کاملا از تحولات ایران مطلع شده بودند و میدیدند که حکومت مذهبی چه مشکلاتی را برای ایران ایجاد کرده و خود را در آغاز این بیراهه می دیدند. به همین دلیل از هر مسیری برای جلوگیری از تکرار این سرنوشت استفاده کردند. هم در اعتراضات خیابانی صدای خود را به گوش مسئولان رساندند، هم در صندوق رای از گروههایی که با سیستم موجود فاصله گرفته بودند حمایت کردند که منجر به کسب رای اول توسط گروه مقتدی صدر شد، گروهی که مدتی بود علنا از سکولاریزم حمایت می کرد و حتی با حزب کمونیست عراق ائتلاف کرده بود تا با فقر و بی عدالتی مبازره کنند.
اما در یک سال گذشته عراقی ها متوجه شدند که تنها وجود سیستم سیاسی دمکراتیک کافی نیست و با وجود احزاب نادمکراتیک این سیستم مجددا مجبور به بازتولید فرقه گرایی میشود. زمانی که عراقیها تقلاهای مقتدی صدر برای جنگ قدرت را دیدند و همزمان در عاشورا عکس او را کنار خامنهای و قاسم سلیمانی مشاهده کردند به این تناقص بیشتر پی بردند: هرچند در عراق از وجود ولی فقیه و شورای نگهبان خبری نیست اما احزاب هنوز مذهبی و فرقه گرا هستند. عدهای سیاستمدار و افراد مذهبی فاسد در پانزده سال اخیر که در راس قدرت قرار گرفتهاند مانع اصلی اصلاحات هستند. مقتدی صدر که در دو روز اول اعتراضات سکوت کرده بود، مجبور به موضعگیری و حمایت از معترضین شد اما به نظر نمی رسد که دیگر آن جایگاه سابق به عنوان رهبر اپوزیسیون و سازمانده اعتراضات را داشته باشد.
٢- در کنار این عوامل داخلی، عناصر خارجی هم در شکلگیری این اعتراضات نقش ایفا می کنند که میتوان آن را به دو عنصر دولتی و مردمی تقسیم کرد که هردوی آنها تاکنون به زیان جمهوری اسلامی عمل کردهاند. از بخش عنصر دولتی، میتوان به نقش عربستان و اسرائیل اشاره کرد که طبعا از این اعتراضات خشنود هستند و آن را شکستی بزرگ برای رقیب یا دشمن خود جمهوری اسلامی میدانند. معلوم نیست میزان تاثیرگذاری آنها چقدر است اما مطمئنا از هیچ اقدامی که برایشان ممکن باشد در کمک به اعتراضات و گسترش آن دریغ نمی کنند و آن را به بازی برد-برد خود و مردم عراق تبدیل می کنند. اسرائیل الان با مردم عراق در مورد حشد شعبی منافع مشترک دارد. اسرائیل آن را بازوی اجرایی جمهوری اسلامی در عراق و حتی سوریه می بیند و حمله به پایگاههای آن را آغاز کرده و مردم هم از یکسو حشد را در برابر اسرائیل ذلیل و منفعل و در برابر خود اسلحه به دست و سرکوبگر میبینند!
در مورد عنصر مردمی هم که گفته شد به زیان جمهوری اسلامی است، ما از آغاز سال جاری میلادی شاهد موج دوم بهار سیاسی در منطقه هستیم. اعتراضات مردمی در الجزایر به بیست سال دیکتاتوری بوتفلیقه پایان داد. هشت ماه حضور میلیونها سودانی در خیابانهای این کشور، منجر به سقوط دیکتاتوری عمرالبشیر پس از سی سال شد (او همزمان با خامنهای به قدرت رسیده بود!). همچنین اعتراضات خیابانی در لبنان و مصر در رسانههای عراقی انعکاس زیادی داشته است که به فاکتور مردم و عاملیت تودهها در تحولات داخلی وزن و اعتبار زیادی بخشیده است. این به نفع جمهوری اسلامی نیست، نه در تحولات عراق و نه در امکان سرایت آن به داخل ایران.
٣- حساسیت بر نقش ایران در عراق از همان دوره اول نخست وزیری نوری مالکی آغاز شد و با سرکوب سنیها و سایر معترضین عراقی در ٢٠١١ -که همزمان با سرکوب مردم در سوریه و هردو به دستور جمهوری اسلامی روی داده بود- به اوج رسید. افکار عمومی در عراق علیه دخالتهای سلطهگرانه جمهوری اسلامی بود اما ظهور داعش و سقوط موصل در ٢٠١٤ به مساله اصلی عراقیها تبدیل شد و اعتراضات مردمی را به حاشیه راند بدون آنکه راهحلی برای آن ارائه شده باشد. به همین دلیل سه سال بعد و با کم شدن تهدید داعش مجددا اعتراضات مردمی و حساسیت به نقش ایران در فساد و ناکارامدی سیستم سیاسی عراق بیشتر و بیشتر شد. رای منفی به احزاب نزدیک به جمهوری اسلامی در انتخابات پارسال و حمله به کنسولگری ایران در بصره بخشی از این خشم عمومی بود. مردم عراق از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی از فضای سیاسی داخلی ایران مطلع بودند و میدیدند که مردم در ایران، خود از این سیستم ناراضی هستند حالا جمهوری اسلامی قصد تکرار الگوی خود در عراق را هم دارد. این نارضایتی باعث شد همه سرمایهگذاریهای سیاسی، اقتصادی و مذهبی جمهوری اسلامی در عراق مورد تهدید واقع شود و نه تنها عراق به متحد و حیاط خلوت ایران تبدیل نشد که کم کم خطر تبدیل شدن به یک تهدید و سرریز شدن اعتراضات به داخل ایران را هم دارد. سیاست دهه اخیر جمهوری اسلامی در عراق یکی از بی تدبیرترین و پراشتباه ترین سیاستهای جمهوری اسلامی در چهال دهه عمر خود بوده است. همانگونه که جمال عبدالناصر در الحاق عراق به پان عربیسم خود ناکام [و] دچار اشتباه شد، محاسبات جمهوری اسلامی هم برای پیوستن عراق به هلال شیعی اقدامی محکوم به شست، بدون مطالعه و بدون شناخت از روانشناسی سیاسی عراقیها بود.
٤- توهم توطئه همیشه در معادلات سیاسی خاورمیانه حضور پررنگی داشته [و] این بار هم بسیاری از طرفداران جمهوری اسلامی تلاش میکنند که اعتراضات مردم به ستوه آمده عراق را به عامل خارجی وصل کنند. عامل خارجی همیشه در هر تحول داخلی نقشه داشته و در آینده هم نقش خواهد داشت اما نمیتواند عامل تعیین کننده باشد و در بسیاری موارد هم ممکن است حتی در جهت حفظ وضع موجود عمل کند. شاید اگر جمهوری اسلامی و ظهور داعش نبود، اعتراضات مردم عراق به جای امروز هشت سال پیش در همان جمعههای اعتراض سال ٢٠١١ به نتیجه میرسید. پس نمیتوان هم این نارضایتیها و اعتراضات وسیع مردمی را به عامل خارجی وصل کرد.
این میزان عاملیت قائل بودن برای عامل خارجی منجر به ندیدن عامل مردمی میشود. همین نگاه باعث شد عدهای از تحلیلگرهای حامی جمهوری اسلامی، تحولات سودان را هم با عینک توطئه نگاه کنند و تا آخرین روز برکناری عمرالبشیر و گرفتن قدرت مطلق از نظامیها، این اعتراضات را تصنعی و نقشه عربستان و امارات بدانند. میلیونها سودانی به مدت هشت ماه در خیابانها جنگیدند و خون دادند اما عدهی فکر میکردند عربستان آنچنان قدرتی دارد که این همه انسان را برای این مدت طولانی در خیابان نگه دارد. جالب آنکه خود سعودیها هم به نقش ترکیه و قطر در تحولات سودان ظنین بودند!
٥- آنچه در این چند سال به عنوان یک فرصت بزرگ سیاسی در مراسم اربعین دیده میشد کم کم دارد به یک تهدید تبدیل میشود! جمهوری اسلامی مخصوصا امسال بیشتر از همه سالهای قبل به این مانور سیاسی، مذهبی نیاز داشت تا شدت تاثیرگذاریهای تحریمها و کشمکشهای منطقه بر فضای داخلی ایران را ناچیز نشان دهد. مقامات ایران از هفتهها پیش در تدارک مراسم ٢٧ مهرماه بودند و حتی دانش آموزان مدارس را تشویق به مسافرت به عراق می کردند. از دیروز صدور برگه تردد موقت به عراق به عنوان جایگزین گذرنامه در شهرهای مختلف ایران آغاز شده و اکنون بدون نیاز به پاسپورت و ویزا هم میشود به عراق سفر کرد. عدم حضور در کلاسهای درس را هم غیبت محسوب نمیکنند تا شاید بر تعداد مسافرین افزوده شود. اما از دیگرسو نگران مشاهده این اوضاع توسط زائرن و همچنین برخورد احتمالی عراقیها با این مسافران نابهوقت هستند. نگرانی سرریز شدن اعتراضات و سرایت آن به داخل ایران هم به جای خود باقی است مخصوصا که فضای سیاسی ایران خود ملتهب است و مردم مترصد فرصتی برای بیان اعتراضات سیاسی و مطالبات اقتصادی خود هستند. این اتفاقات در شرایطی روی میدهد که پس از ناکامی سفر نیویورک و حل نشدن مشکلات سیاسی ایران با قدرتهای جهانی و منطقهای، جمهوری اسلامی به این مانور فرامرزی شدیدا نیاز دارد اما از دیگر سو هرگونه علنی شدن نقش جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراضات عراق یا اتخاذ سیاست 'سرکوب و حفظ وضع موجود به هر قیمتی' شاید به نتیجهای معکوس و دور از انتظار منجر شود.
Source: https://www.facebook.com/100000065425616/posts/2747748948570592