10

10

رمان تبدیل شده به قلم ملودی

نفهمیدم چطور رسیدم دانشکده . کلاس اول هنوز شروع نشده بود 

برای همین دنبال رز گشتم

اون دنبال هم خونه ای بود

از بس همیشه تنها بودم اهل معاشرت نبودم و وقتی پیشنهاد داد با هم همخونه بشیم رد کردم

البته رد که نکردم

بهش گفتم فکر میکنم

وو بعد اون یه کاری کردم دیگه منو نبینه 

محو شدن کار تخصصی من بود 

توی تریا رز و پیتر در حال صحبت بودن 

پیتر منو زودتر دیدو به رز چیزی گفت 

رز هم برگشت سمتمو دست تکون داد

براش دست تکون دادمو پا تند کردم

تا رسیدم رز گفت

- سلام کیت... فکراتو کردی؟

- آره... خب راستش... فکر خوبیه بیای هم خونه شیم... فقط یکم خونه من کوچیکه ...

به پیتر نگاه کردم که سریع گفت 

- فقط رز میاد ... من خونه دارم... فقط گاهی بیام دور هم باشیم...

انقدر ترس داشتم از دیشب که واقعا برام مهم نبود پیتر هر شب هم اونجا باشه

سری تکون دادمو گفتم

- خوبه... من کلاس دارم بعدش صحبت کنیم؟

رز با خوشحالی سر تکون دادو خداحافظی کردم

امیدوارم پشیمون نشم

دفعه قبل که هم خونه ای داشتم سه ماه اجاره رو ندادو دو ماه ز خرید های خونه من خورد تا بلاخره با کمک پدرم تونستم خونه رو عوض کنم

اما رز تا حالا که رفتارش اوکی بود

با این افکار کلاس اولم تموم شد

برای نهار رفتم تریا

رز و پیتر هم اونجا بودن

سر میز بچه ها نشستم که پیتر گفت 

- کیت تو چرا دوست پسر نداری ؟

با تعجب نگاهش کردم که رز گفت

- آره... تو خوشگلی کیت اما هیچوقت دوست پسر نداشتی ... نکنه کسی رو داری ما خبر نداریم

پیتر خندیدو با شیطنت گفت

- نکنه لز هستی ناقلا 

از حرفش چشمام گرد شد گفتم 

- دیوونه اینا چیه میگی؟

پیتر خندیدو گفت

- گفتم اگه لز باشی نذارم رز بیاد هم خونه ات بشه 

براش چشم چرخوندمو گفتم 

- لز نیستم... ام ... یه نفر هست... اینجا نیست ...

دروغگو خوبی نبودم اما یهو تصمیم گرفتم دروغ بگم 

رز مشکوک نگاهم کردو گفت 

- جدا ؟ یعنی راه دور؟

سری تکون دادم که پیتر گفت 

- حالا این بحث هارو ولش... بیاین راجع به خونه حرف بزنین...

داستان از زبان بوروس :

خیره به مری نگاه کردم

خودش از چیزی که دیده بود شوکه بود 

اخمی کردمو گفتم

- مری... از حرفت مطمئنی؟

آروم سر تکون دادو گفت 

- اگه میخوای صد در صد مطمئن بهت بگم باید خون تازه اون دخترو برام بیاری ... 

خون تازه ؟!

واقعا میتونست در برابرش دووم بیاره ؟ دفعه قبل که نتونسته بود 

کلافه نفسمو سنگین بیرون دادم و گفتم 

- چقدر تازه ؟

Report Page