مکتب مدیریت اقتضایی
امیررضا پاکزاد| انجمن علمی مدیریت صنعتی دانشگاه علامه طباطبائی🔻در این متن، به بررسی نظریه مدیریت اقتضایی خواهیم پرداخت.
▫️نظریه اقتضایی در دهه ۱۹۶۰ ظهور کرد. تام برنز و جورج استاکر، جامعهشناسان بریتانیایی، و پل لاورنس و جی لورش، نظریهپردازان آمریکایی، از نخستین افرادی بودند که استدلال کردند ساختار سازمان باید بر شرایط فرا روی خود در محیط، استوار باشد.
▫️تئوری اقتضایی به این اشاره دارد که هیچ راه حل منحصر به فردی که در تمامی شرایط زمانی و مکانی صادق باشد، وجود ندارد. مدیران با دیدگاه اقتضایی در پاسخ به سازوکار مدیریتی، اعم از سبک رهبری یا ساختار سازمان، واژه «بستگی دارد» را به کار میبرند و به همین دلیل به این نظریه، تئوری موقعیتی یا وضعیتی نیز گفته میشود؛ به عبارتی از دیدگاه اقتضا، تحت برخی شرایط، ممکن است به کارگیری دیدگاه کلاسیک یا نئوکلاسیک و یا سیستمی صحیح باشد؛ یعنی هیچ نظریهای را نمیتوان به صورت مطلق رد یا تأئید نمود و شرایط است که تعیین میکند چه اقدامی باید صورت پذیرد.
▫️ضرورت مدیریت بر مبنای اقتضا؛ یعنی عملکرد مدیر در هر زمان باید با توجه به موقعیت و مجموعه شرایط فعالیت وی ارزیابی شود. وظیفه علم، تجویز یک عمل برای یک وضعیت خاص نیست؛ بلکه یافتن روابط بنیادی، فنون اساسی و سازماندهی دانش موجود بر مبنای مفاهیم روشن است؛ زیرا نحوه کاربرد فنون مذکور در عمل به وضعیت بستگی دارد. از این رو تأکید میشود که مدیریت مؤثر همواره بر مبنای شناخت مقتضیات تحقق میپذیرد.
▫️رهیافت سیستمی اغلب به خاطر اینکه خیلی کلی، مجرد و انتزاعی است، مورد انتقاد قرار میگیرد و دیدگاه وضعیتی نیز به خاطر اینکه خیلی خاص و جزئینگر است، نقد میشود؛ زیرا دیدگاه وضعیتی مبتنی بر این باور است که هر وضعیت در زندگی واقعی، رهیافتی کاملاً ویژه و متفاوت با وضعیتهایی دیگر طلب میکند. طرفداران نظریه اقتضایی کوشیدهاند از وجه مشترک نظریههای سیستمی و وضعیتی سود جویند و ضمن دستهبندی مقتضیات مورد نظر، در تعمیم آنها، به وضعیتهای خاص نیز دقت کنند. براساس رویکرد اقتضایی تلاش میشود تا واکنشهای مدیریتی با مسائل و فرصتهای منحصر به فرد در وضعیتهای گوناگون هماهنگ گردد. برخی دانشمندان مدیریت به دلیل اینکه نظریه اقتضایی، به طور عملی، میان رهیافت سیستمی و رهیافت صرفاً وضعیتی، نوعی تقارب و مصالحه بوجود آورده است، مجذوب آن شدهاند. نحوه ایجاد این رابطه در نمودار زیر نشان داده شده است:
▫️زمانی که مدیران، محیطها را با ثبات و با حداقل پیچیدگی میبینند، در مییابند که اطلاعات مورد نیازشان مشخص و موجود است و بنابراین سطوح پیچیدگی کمتری را احساس میکنند و هنگامی که محیطها با میزان بالایی از پیچیدگی یا همراه با تغییرات درک میشوند، مدیران یا با مقدار زیادی اطلاعات یا با چالش پیگیری اطلاعات متغیر مواجه هستند و میزان متوسط عدم اطمینان را تجربه میکنند. در زمان عدم اطمینان زیاد، مدیران، محیط را بسیار پیچیده و متغیر درک میکنند و یا با حجم بسیار عظیمی از اطلاعات روبرو خواهند بود؛ ولی به دلیل شرایط دائماً متغیر، نمیدانند به کدام یک از اطلاعات توجه کنند. برای مثال، پیشرفتهای فنآوری رایانه و بینالمللی شدن بازارها، شرایط متنوعی را ایجاد میکند که باعث میشود مدیران در یافتن و پردازش تمام اطلاعات مورد نیاز در تصمیمگیریهای درست و دقیق دچار مشکل شوند. ولی آنچه باعث عدم اطمینان بیشتر میشود تنش و اضطرابی است که به علت عدم آگاهی دربارهی نوع اطلاعات مورد نیاز به وجود میآید.
▫️پیروان نظریه اقتضایی، بر اساس منطق نظریه سازمان مدرنیست، تلاش میکنند که روابط پیشبینیکنندهای بین متغیرهای بازنماییکننده سازمان، محیط و عملکرد بیابند و همه تأیید میکنند که این نظریه شرایط مرزی دارد؛ یعنی فقط در مجموعهی فرعی از سازمانهایی به کار میرود که میتوان آنها را بر اساس اقتضائات مشابه تعریف کرد. بدین ترتیب، نقش اولیه نظریه اقتضایی آگاه ساختن ما از این نکته بوده است که برای سازماندهی موفقیتآمیز و تعیین بدیلها و تبعات آن، راههای مختلفی وجود دارد و به طور کلی در این مکتب از مدیریت باید بدانیم که به موازاتی که محیطها تغییر میکنند، سازمانها نیز نیاز به تغییر دارند.
▫️یکی از دلایل ماندگاری نظریه های اقتضایی، در طی سالها، آن است که آنها شکل گمراه کنندهای از نسخهی موفقیت به خود میگیرند. لازم به ذکر است که نظریه اقتضایی نوعی موضعگیری عینیگرا به خود میگیرد و نوعاً بر اساس معیار عقلانیت و کارآیی فنی ارزشیابی میشود.