مکتب مدیریت کلاسیک
امیررضا پاکزاد| انجمن علمی مدیریت صنعتی دانشگاه علامه طباطبائی▫️محوریت بحث نظریههای مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان است. کلاسیکها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیررسمی را مضر میدانستند. دیدگاههای آنها شامل نگرشی صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بوده و انسان را همردیف با سایر عناصر تولید میدانستند و برایش هویت مستقل قائل نبودند.
🔻در ادامه به بررسی ۳ نظریه اصلی و مهم در حوزه مدیریت کلاسیک، یعنی نظریههای مدیریت علمی، مدیریت فرآیندی و اصل بوروکراسی در مدیریت خواهیم پرداخت...
🔻نظریه مدیریت علمی:
▫️فردریک تیلور، پدر مدیریت علمی که مراحل مختلف کاری را در کارخانه تجربه نموده بود، با ارائه این نظریه، گامی اساسی در جهت علمی نمودن مدیریت برداشت.
▫️نکته کانونی در نظریات او "کارآیی" است و به نظر او تمام امور باید در جهتی سامان یابد که کارآیی در سازمان به حداکثر ممکن برسد.
▫️از دیدگاه او مکانیزمهای کارسنجی(مطالعه کار) همچون زمانسنجی و حرکتسنجی، ابزاری اساسی در جهت تضمین کارآیی در سازمان هستند که این امر منجر به استانداردسازی میشود.
▫️این استانداردها، وظایف افراد را مشخص میکنند و براساس آن میتوان افراد را تشویق و تنبیه نمود. اگر افراد از استانداردها تجاوز نمودند، باید با استفاده از مکانیزمهای مادی(مالی) مورد تشویق یا تنبیه قرار گیرند و عملکرد آنها براساس کارآیی سنجیده شوند نه صرفا حضور فیزیکی.
▫️تیلور مطالعات خود را در زمینه زمانسنجی و حرکتسنجی، به مثابه راهی برای تعریف و بهینهسازی «واحدهای مستقل نیروی کار تخصصی» آغاز کرد و از این طریق تلاش نمود تا کارآیی در سازمانها افزایش یابد. مکتب «تیلوریسم» فاقد بصیرت جامعهشناسی است؛ چرا که متغیرهای رفتار سازمانی را نادیده گرفته است.
🔻نظریه فرآیندی (اداری):
▫️برعکس فردریک تیلور که تجربههای کاری خود را از کارگری آغاز کرده بود و در سطوح پایین سازمان سابقه داشت؛ هانری فایول از طبقهای مرفه برخاسته و در آغاز کار از تحصیلات دانشگاهی برخوردار بود. وی پس از سی سال تجربه کاری به عنوات مدیرعامل یک شرکت بزرگ فولادسازی در فرانسه، اندیشههایش را در سال ۱۹۱۶، در کتابی با عنوان «مدیریت عمومی و صنعتی» مطرح کرد.
▫️از ویژگیهای فایول یکی این است که در برشمردن فعالیتهای هر سازمان جای ویژهای برای مدیریت در نظر گرفته و این خود سرآغاز بررسیها و پژوهشهای گسترده آینده در این زمینه گردید. دیگر آنکه وی مبتکر ساخت سازمانی میباشد و این نیز به نوبه خود اثر شگرفی در سازماندهی کارها داشته است. فایول هر سازمان را به گونه پیکری میدید که از شش فعالیت عمده تشکیل یافته است:
۱- امور فنی (ساخت و جابهجایی فرآوردهها)
۲- امور بازرگانی (خرید، فروش و...)
۳- امور مالی (تامین و بهکارگیری سرمایه و...)
۴- امور ایمنی (نگهداری و حمایت از اموال افراد)
۵- امور حسابداری (نگهداری حسابهای سود و زیان، ترازنامه)
۶- امور مدیریتی (برنامهریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل)
▫️هانری فایول توجه به همه امور یادشده را بسیار ضروری دانسته و گروه ششم را از وظایف ویژه مدیران میدانست. به نظر وی، تواناییهای مورد نیاز مدیران در سطوح گوناگون متفاوت است؛ یعنی به طور کلی مدیران رده پایین سازمان بیشتر به آگاهیهای فنی نیازمندند، اما مدیران ارشد به آگاهیهای عمومی و مدیریتی نیاز دارند.
🔻نظریه بوروکراسی:
▫️دیوانسالاری از دیرینهترین و شناختهشدهترین روشهای اداری و مدیریت است که همچنان سایه خود را بر بسیاری از سازمانهای امروزین گسترده دارد. در سالهای پایانی سده نوزدهم و آغاز سده بیستم، جامعهشناس برجسته آلمانی، ماکس وبر، بر آن شد تا دریابد که سازمانها و دیوانسالاریهای بزرگ چه اثرهایی بر زندگی مردم و جوامع دارند. وی سازمانهای نظامی و غیرنظامی فراوانی را بررسی نموده و به شناسایی ویژگیهای عمدهای در آنها دست یافت.
▫️وبر میگوید که ایجاد سازمانها تلاشی برای هر چه منطقیتر و قابل پیشبینیتر کردن کار و فعالیتها به وسیله تعیین معیارهای مناسب است و دیوانسالاریها سازمانهایی هستند که نه تنها منطقیاند، بلکه از مشروعیت کافی نیز برخوردارند. هرچند که تجربه نشان داده است که ماکس وبر بسیار خوشبینانه به موضوع نگریسته و یک دیوانسالاری آرمانی را در نظر داشته است.
▫️دیوانسالاری نوین، سازمان و تشکیلاتی است که از راه ایجاد معیارها و هماهنگ نمودن کار افراد در اجرای وظایف گوناگون، بیشمار و پیچیده اداری به کار گرفته میشود.
▫️ماکس وبر دیوانسالاری را ساختار رسمی «اختیار» و نظام مشروع کنترل اجتماعی میداند.
▫️ماکس وبر ویژگیهای عمومی مدل دیوانسالاری موردنظر خود را به شرح زیر اعلام میدارد:
۱- تقسیم کار و تخصیص
۲- جهتگیری غیرشخصی
۳- سلسلهمراتب اداری
۴- قواعد و مقررات
۵- جهتگیری شغلی