🖤🌙

🖤🌙


‏یه ضربه دیگه و بالاخره موفق شد بعد از بیست دقیقه مبارزه بی وقفه به زمینش بکوبه.

 قبل از اینکه بهش فرصت بلند شدن بده بدون اینکه وزن خودش رو روش بندازه رو بدنش دراز کشید و دستای مینهو رو کنار صورتش نگه داشت.

"حالا بهم اجازه بده"

بین نفس زدن های سنگینش به زبون آورد ‏و فشار دست هاش رو بیشتر کرد.

مینهو با حرص دندون هاش رو روی هم فشار داد و تکون محکمی به بدنش داد.

"بلند شو"

جیسونگ سرش رو به طرفین تکون داد.

"بهم اجازه بده"

سه کلمه ای که در طول دو هفته گذشته بیش از هر چیز دیگه ای به زبون آورده بود.

‏تنها خواستش شرکت تو اون مبارزه زیر زمینی بود و مربی لعنتیش بهش اجازه نمی داد.

مینهو از حواس پرتی و شل شدن دستاش استفاده کرد و بعد از آزاد کردن دستای خودش لباس نازک جیسونگ رو چنگ زد و از وسط پاره کرد، همین باعث شوکه شدن پسر شد و مینهو موفق شد به سادگی جاشون رو عوض کنه و بدنش رو‏ زیر خودش گیر بندازه.

پوزخندی به چشم های گرد شده جیسونگ زد و دستش رو نوازش وار از پهلوهای لخت پسر تا نزدیکی نیپل هاش بالا کشید.

"تنها دلیلی که قبول کردم بهت آموزش بدم لمس بدن ظریفت بود و حالا تو میخوای با خودخواهی توی اون قفس کثیف بکشونیش و اجازه بدی وحشیانه کبودش کنن؟

‏"متاسفم هان جیسونگ تنها چیزی که قراره لمس و کبودش کنه لب های منن"

Report Page