💦

💦

Yoonmiin_area

درد رینگ دور عضوش اجازه نمی‌داد درست صحبت کنه اما جیمین تموم تلاشش رو می‌کرد تا صداش موقعی که به اربابش التماس می‌کرد بهش آسون بگیره، نلرزه.


_ درست حرف بزن بیبی وگرنه نمی‌تونم اجازه بدم کام بشی و می‌دونی که می‌تونم تا ابد همینطور تنت رو زیر خودم نگه دارم.


رشته‌های ظریف شلاق توی دست‌های مسترش نوازش وار روی بازوهای بی حس شده‌ش کشیده می‌شدن و ترس اینکه هرلحظه قراره روی پوستش فرود بیان، پاهاش رو به لرزه انداخته بود.


+ لط...لطفا مستر...


_ لطفا چی بیبی دال؟!


+ دیکت...دیکت رو بهم بده.


با آخرین توانش زمزمه‌وار لب زد و همزمان که کشیده شدن دست‌بندش به بالا و بدن بی‌جونش رو روی زمین حس می‌کرد، صدای بم و عمیق مرد به گوشش رسید.


_روی پاهات وایسا بیبی... فقط در این صورت چیزی که می‌خوای رو بهت میدم🩸

Report Page