🍑
ᝬ Mohadese" جونگکوک ، آقایِ کیم کارت داره "
نماینده گفت و موفندقی با چشمایی که رو به قلبی شدن میرفتن از رویِ صندلیش بلند شد .
مستقیم سمتِ دفترِ معاون مدرسه رفت و بدونِ در زدن وارد شد
" جئون ! "
لحنِ عصبانیِ معاون تنها چیزی بود که پسر انتظارِشو نداشت . لبخندشو جمع کرد و با تردید پرسید " مین هیون گفت کارم دارید آقایِ کیم . "
و این صدایِ همکلاسیِ رو مخش بود که تویِ اتاق پیچید و موفندوقی رو متوجهِ حضورش کرد
" پس .... من دیگه میرم آقایِ کیم . "
پوزخندی زد و بعد از تنه زدن به جونگکوک از اتاق خارج شد و در رو کوبید .
" موضوع چیه ؟ " موفندوقی متعجب از رفتارِ همکلاسیش و عصبانیتِ مرد پرسید و به معاون که حالا داشت با خط کش بلندش آروم رویِ کفِ دستِ خودش میزد ، نزدیکتر شد
" جونگکوک .... چرا باید اون دختر بیاد پیشمو بگه زنگ اول ، از تو جیبت یه بسته کاندومه هلویی زمین افتاده ؟ "
موفندوقی آب دهانش رو به سختی قورت داد و با لحنِ لوسی که خیلی خوب میدونست مرد رو دیوونه میکنه ، لب زد " خ ...خودت گف ...گفتی اگه تو ریاضی A بگیرم ، بهم جایزه میدی ددی "
از چونه ی دانش آموزِش گرفت و انگشتِ شصتشو رویِ لبایِ شهوت انگیزِ پسر کشید
" دلت ددیو میخواد ؟ هوم ؟ "
موفندوقی با چشمایِ گربه ایش به معاون خیره شد و لب زد " دلم برات تنگ شده ددی "
مرد نگاهی به پرده هایِ اتاقش انداخت و وقتی از بسته بودنشون مطمئن شد ؛ سمتِ لبایِ پسر هجوم برد و وحشیانه اون دو ماهیچه ی خوش فرم و حساس رو به بازی گرفت
با خط کشی که تو دستش بود به باسنِ برجسته و گردِ دانش آموزش محکم ضربه زد .
" تو اینو میخوای آره ؟ معاونِ مدرست با کاندومه هلویی طعمی که از تو جیبت افتاده ، بفاکت بده بیبی ؟ "
جونگکوک که چشم هاشو از دردِ خط کشِ فلزی بسته بود ، از سرِ نیاز نالید " آ...آره ، منو با دیکِ کینگ سایزت بفاک بده آقایِ کیم "