°•✮•°

°•✮•°


"لی مینهوی لعنتی"

فریاد پر از خشم جیسونگ توی کوچه خالی پیچید و قبل از اینکه مینهو فرصت واکنش داشته باشه به سمتش دوید و بدنش رو به دیوار کوبید.

اون احمق...بسته کوکائینی که جیسونگ مجبور شده بود توی هواکش دستشویی مخفی کنه رو لو داده بود و حالا نصف کالج دچار دردسر بدی شده بودن.

"لعنت بهت لی مینهو...نیازی نبود با این کار نفرتت رو به رخ بکشی"

کلماتش رو توی صورت رنگ پریده مینهو پرت کرد و دستش رو بالا برد تا مشتش رو روونه صورتش بکنه اما واکنش مینهو باعث شد خشکش بزنه.

مینهو ناخودآگاه صورتش رو توی دستاش مخفی کرد و توی خودش جمع شد.

جیسونگ انتظار این رو نداشت...لی مینهویی که بیشتر روز رو اعصابش بود و به پر و پاش می پیچید حالا عین یه بچه کوچیک تو خودش جمع شده بود و حتی نمی تونست به عقب هلش بده.

نفس عمیقی کشید و چند بار مشتش رو با حرص باز و بسته کرد.

"لعنتی"

لگدی به دیوار کوبید و از مینهو فاصله گرفت.

مینهو بعد از چند ثانیه دستاش رو کنار زد و تقریبا روی زمین نشست.

"من نبودم"

با صدای ضعیفی زمزمه کرد.

جیسونگ اخماش رو توی هم کشید و بهش نزدیک شد.

"چی؟"

مینهو سر بلند کرد و با چشم های شفافش به جیسونگ زل زد.

"کار من نبود...چرا فکر می کنی من انقدر آدم بدی ام؟"

جبسونگ لب هاش رو روی هم فشار داد...درواقع مدرکی برای اثبات این که کار اون بوده نداشت و فقط از بقیه شنیده بود اما خب بدش نمی اومد به جبران تمام حرص خوردناش یه مشت توی صورتش بهش هدیه بده هرچند حالا که عین یه بچه کوچولو رو زمین نشسته بود و معصومانه بهش زل زده بود کار سختی به نظر می رسید.

"پاشو"

رو به پسر غر زد و لگد آرومی روونه پاش کرد.

مینهو گیج بهش خیره موند.

جیسونگ با حرص بازوش رو چنگ زد و بدنش رو بالا کشید.

"

Report Page