:)

:)

Feid


_داگی روی تخت بیب

سینه و زانوهاشو روی تخت قرار داد و باسنشوبالا گرفت

خیره به باسن ژله ای که جلوش بود تفی روی سوراخش انداخت

_زودباش...حالا خودتو برام اماده کن

انگشت اشاره و وسطش رو اروم روی سوراخ خودش کشید و چند بار روش ضربه زد

_فقط انجامش بده عروسک

با لبخند شیطنت امیزی خیره به چشمای مرد،اروم نوک انگشتاشو تو سوراخ نسبتا تنگش فرو میکرد و سریع بیرون میکشید


_پس دوست داری باهام بازی کنی بوی

مرد بزرگتر خیره به انگشتای کوتاه اون پسر که وارد خودش میشدن،نیشخندی زد و روی زانو پشت به پسر روی تخت نشست

و دستشو روی لپای باسن تپل و سفیدش کشید

و ضربه های ارومی روش کوبید



با دیدن لرزشش شق شدن بیشتر دیکش رو حس کرد

خم شد و بوسه ای روی کمر باریک پسرش زد

با انداختن تف دیگه ای روی سوراخش،دیکش رو اروم توی سوراخش فرو کرد

و با گوش دادن به ناله های نازک و تحریک امیزش،ضربات محکمشو شروع کرد..



Report Page