..

..

BAHAR

توی راه روهای تاریک بار ، که به وسیله ی چراق های نویی قرمز رنگ کمی روشن تر شده بود ، قدم برمیداشت .

روبه روی یکی از در های اتاق بخش بی دی اس ام ایستاد .

دلتنگ این اتاق ها شده بود .

دستش رو روی دستگیره طلایی رنگ گذاشت به سمت پایین فشار داد . استرس و هیجانی رو مثل اولین باری که پا به این بخش از بار گذاشته بود احساس میکرد .

به اندام فردی که پشت بهش روی صندلی نشسته بود ، خیره شد .

کمی جلو تر رفت و چرخی به دور مرد زد و اندامش رو رصد کرد .

مو های مشکی رنگ ، چشم های گرد مشکی رنگ ، لب های باریک و خط فکی تیز .

- چهره جذابی داری .

مرد پوزخندی زد و شروع به تا کرد آستین های پیرهن سفید مردونه اش کرد که باعث نمایان شدن رگ های برجسته رو ی ساق دستش شد .

+ چه چیزی باعث همخوابی من با رئیس بار شده؟!

- شاید تعریف هایی که درباره ی دیک کینگی سایزت شنیدم!

روی پا های عضله ایش نشست ، گازی از پوست نازک و حساس گردن مرد گرفت و بعد لیسی به جای دندون هاش زد .

- دوسن داری چی صدات کنم؟ ددی!!!!

+ برتی شروع بعد نیس .

جونگکوک دست هاش رو به زیر رون های پر پسر برد و بلندش کرد . روی تخت انداختش .

اسپریدر بر که حدود هفتاد سانت طولش بود رو بین پاهای پسر قرار داد و پابند هایی که در انتهای میله مشکی رنگ قرار داشت رو به دور مچ پاهای جیمین بست که باعث باز موندن پاهای پسر شد . اینبار دستبند چرمی رو دور مچ دست های ظریفش بست و اسپرید بر کوتاه تری باعث باز موندن دست هاش شد . فلز قلاب مانندی رو که از سقف آویزون بود رو بین دستای کشیدش گرفت و به وسیله ی اون دست های جیمین رو به سمت بالا نگه داشت .

قدمی به عقب برداشت و صحنه ای که به وجود اورده بود نگاه کرد . تن برهنه پسر به حالت ایستاده در اومده بود و دست و پاهاش مثل ضربدر بسته شده بودند . به وسایل روی پاتختی نگاه کرد و دسته ی سرد فلزی چرخ وارتنبرگ رو بین انگشت های کشیدش نگه داشت . به سمت جیمین بر گشت و وارتنبرگ رو روی قسمت های حساس بدنش چرخاند .

جیمین با حس چرخشه لبه های تیز وارتنبرگ چشم هاش رو روی هم فشرد و ناله های که حس های مثل لذت و رضایت زو در خودش جا داده بود ، کرد .

طولی نکشید که جونگکوک از این کار خسته شد و به سراغ اسباب بازی دیگه ای رفت . واتنبرگ رو روی زمین انداخت که صدایی بلند رو توی اتاق به وجود اورد . چشم بند مشکی رو برداشت و روی چشم های جیمین قرار داد ، حوصبه فریاد های پسر رو نداشت پس گگ رو هم برداشت ، توپ مشکی رنگ رو توی دهن پسر قرار داد و محکم بستش .

شمعی که رو ی میز قرار داشت بهش چشمک میزد . فندکی که در کنارش قرار داشت بیشتر به چشمش اومد . فنک رو ببین انگشت هایش گرفت و به شعله اش نگاه کرد .

فندک رو به نیپل های صورتی پسر نزدیک کرد و به لرزش و فریاد های جینین که توی گلوش خفه میشد با خوشحال نگاه کرد . با دور شدن فندک در نیپل هاش نبض های شدید رو به همراه سوزش و خارشی که به جونش افتاده بود رو حس کرد . هنوز دم و بازدم های سریعش آروم نشده بود که قطره ای قرمز رنگی از شمع روی شونه اش فرود اومد و بدنش دوباره به لرزش افتاد . قطرات شمع آروم آروم به سمت پایین سر می خوردند و در نهاید از حرکت می ایستادند و به حالت جامد در می آمدند .

بدنش گز گز میکرد و سست شده بود .

صدای فریاد هاش رو با فشار دادن دندون هاش به توپی که توی دهنش بود خفه می کرد .

با حس سردی جسمی روی ورودیش با اشتیاق بوتیش رو بهش نزدیک کرد . با وارد شدن توپک های دیلدو آهی کشید و سرش از لذت به عقب افتاد .

به خاطره بسته بودن چشم هاش نسبت به هر چیزی حسای شده بود و این باعث استرش و هیجان زیادی در بدنش می شد .

جونگکوک اینبار شلاقی که نُه رشته بهش متصل بود و پایین هر رشته گره زده شدن بود رو برداشت .

ضربه اول رو به کتف سالم جیمین زد و ضربه های بعدی بی وقفه روی تن پسر فرود می اومد و خط های قرمزی روی تن سفیدش به جا میذاشت ، با بر خورد گره های انتهای هر رشته به سوختگی نیپلش ، حس درد و سوزشی شدید در رگ هاش ریشه زد و باعث شد قطرات خون از زیر بافت های پوستش به بیرون راه پیدا کرد و باریکه ای خون به وجود بیاره .

جونگکوک با دیدن قطرات خون منحنی روی لب هاش شکل گرفت .

یکی از کارد هایی که کنار وسایل قرار داشت رو برداشت و کمی با فندک داغش کرد .

نوک تیز کارد رو آروم روی تنش به حرکت در اورد و باعث به وجود اودن باریکه های خونه جدیدی شد . کارد رو کنار گذاشت و دستش به خونی که روی بدن پسر بود رنگی کرد و روی تنش "JK" رو به زیبایی نقاشی کرد .

دستی به موهای بلند خیس شدش کشید و اون ها رو به عقب هل داد .

یکی از سیگار های برگش رو از جعبه فلزیش خارج کرد و با فندک روشنش کرد.

از اون فندک نقره ای رنگ استفاده های زیادی تا الان کرده بود .

بعد از زدن چند پک به سیگار و تماشا کردن نفس نفس زدنای جیمین از روی صندلی بلند شد و سیگارش رو نزدیک به دیک پسر فشرد تا خاموش بشه . لرزیدن بدنن جیمین باعث شد ته سیگار از دستش بیفته .

پوزخندی زد و نوازش وار دستی به سوختگی دایره ای شکل کشید و فشارش داد.

صدای دم و باز دم های دردناک پسر لبخندی دوباره به لب هاش اورد .

جلو رفت و دست های جیمین رو باز کرد و بعد به عقب قدم برداشت و روی صندلی نشست .

با لحنی سرد و بی روح به جیمین دستور داد :

+ گگ ، پاها و چشمات رو باز کن و بیا اینجا .

و به جلوی پاهش اشاره کرد .

خون به سرعت در رگ هاش شروع به حرکت کرد . کمی دست هاش رو حرکت داد تا از حالت لمس شده خارج بشه و بعد چشم بند رو باز کرد و روی زمین انداختش . چند بار پلک زد تا دیدش بهتر بشه و بعد خم شد تا پابند ها رو از دور مچ هاش باز کنه .

با خم شدنش دیلدو حرکت کرد و ناله ای که از گلوش خارج شده بود باز هم پشت گگ خفه شد .

با کمی تلاش تونست از شر اسپریدر بر خلاص بشه . با قرار دادن پاهاش کناره هم حسی عجیبی پیدا کرد . با شنیدن صدای غره ی جونگکوک توجه اش رو به اون مرد داد .

+ عجله کن!!!

دست هاش رو به پشت سرش بر و سعی کرد گگ رو هم باز کنه اما انقدر محکم بسته شده بود که نمیتونست سگک گگ رو از سوراخ ها خارج کنه .

نا امید رو به روی جونگکوک قرار گرفت و چیزی نامفهوم گفت .

+ بیا اینجا و جلو پام زانو بزن .

کاری که ازش خواسته شده بود رو انجام داد و بین پاهای جونگکوک زانو زد .

مرد دست هاش رو روی سر جیمین فشرد و باعث برخورد سرش با دیک برآمده اش شد .

بعد از باز کرد گگ اون رو به گوشه ای انداخت و غلاده ای مشکی رنگ رو که مدت طولانی بود که در دست داشت رو به دور گردن کشیده جیمین بست و زنجیرش رو به دست گرفت و به بالا کشید .

جیمین برای رهایی از حس خفگی سرش رو به بالا حرکت داد و به چشم های مشکی رنگ جونگوک خیره شد .

+ دوست داری کمی آبنبات کینگ سایزی که تعریفش رو شنیدی رو بلیسی؟

- بله.

+ پس زود باش .

جیمین مطعئانه سرش رو به سمت زیپ شلوار مرد برد و زیپش رو باز کرد و لیسی از روی باکسر به دیک جونگکوک زد . دیکش رو از باکسرش خارج کرد و مکی به سر قارچی شکلش زد .

جونگکوک به چشم های پاپی شکلش از بالا خیره شد و با مکیده شدن سر دیکش آهی کشید .

جونگکوک دستش رو بین موهای طلایی پر برد و بهشون چنگ زد . بعد از ثابت نگه داشتن سرش عضوش رو توی دهن پسر حرکت داد .

با برخورد دندون های جیمین به عضوش دندون هاش رو روی هم فشرد . دردی که دندون هاس تیز پسر به دیکش وارد می کرد درد و لذت عجیب و احمقانه ای رو به بدنش وارد می کرد و باعث می شد به آرگاسم نزدیک تر بشه .

کمی بعد کام سفید رنگش به همراه خونی که از زخم های سطحی که با برخورد دندون های جیمین با دیکش به وجود اومده بود توی دهن پسر خالی شد .

بعد از پاک کردن دیکش شلوارش رو درست کرد و ایستاد .

- هی! پس من چی؟

+ اوه ، یادم رفت .

به سمت جیمین خم شد و دیلدو رو از سوراخش خارج کرد .

جیمین با حس خارج شدن توپک های درشت ، ماهیچه های اطراف سوراخش بدنش منقبض شد .

جونگکوک دیلدو رو مثل بقیه وسایل روی زمین انداخت .

+ به خوبی بهم سرویس ندادی .

- تو هم به خوبی سورخم و پر نکردی .

+ اوه ، درسته سوراخت دیک من رو داخل خودش حس نکرده .

زنجیر قلاده رو به سمت خودش کشید و باعث احساس خفگی جیمین شد .

+ بشین رو پاهام .

جیمین کاری که ازش خواسته شده بود رو انجام داد و روی پاهای مرد نشست .

جونگکوک دستش رو روی دیک سرخ شده پسر قرار داد و دستش رو روی سر قارچیش که از پرکام خیس شده بود کشید .

دستش رو حرکت داد . حرکت دستش رو تا زمانی که پسر به کام برسه ادامه داد .

+ نظرت درباره ی هرزه من شدن چیه ؟

- اوه. فکر می کنی دیکت به تنهایی بتونه از پس سوراخ هرزه ی من بر بیاد!!

جونگکوک نیشخندی کرد و به لباس کثیف شدش اشاره کرد .

+ حرفت با کامی که لباس من رو کثیف کرده یکی نیست . فقط کافیه سند بردگیتو امضا کنی .

جیمین ابرویی بالا انداخت .

- هوم خوبه ، ارباب!!

و چشمکی به جونگکوک زد .

- برای یه رانده دیگه خسته که نیستی؟!

صدای قهقه های مرد اتاق رو پر کرد و باعث لبخندی شهوتی روی لب های جیمین شد .

Report Page