🔻

🔻

@shohreyeshahr

محمّدآزاد جلالی زاد

الف » ژاک دریدا، فیلسوف پساساختارگرایِ الجزایری تبارِ فرانسویِ پرآوازه و معاصر؛ «وفات ۲۰۰۴ م» در تأملات متأخرش که حدود ۱۰ ، ۱۵ سال اواخر عمرش را در برمی گیرد با چرخشی محسوس در باره ی موضوعات سیاسی تأمل کرد و گفت و نوشت، موضوعاتی که تا قبل از آن، علاقه و علقه ای به آنها نشان نداده و بدانها نپرداخته بود. وی در یکی از نوشتارهایش با عنوان «سیاستِ دوستی» که یکی از مهمترین آثارش محسوی می شود، آینده ی انسان را نه در تحقق «دشمنی»، بلکه در رابطه ی دوستی میان اقوام و ملل مختلف می جوید و بدان باور می گراید که اساس حوزه ی سیاست و روابط بین الملل را بایستی تحت لوای مفهوم «دوستی» بنانهاد، دریدا در این اثر به سمت و سوی نوعی دمکراسی مبنی بر عشق و عشق ورزی می رود.

ب » در ایام پسازلزله ای اخیر، اتفاقات بهت آور بسیاری - چه اندوهناک و چه طربناک - پیش آمده و بر عمق حادثه ی زلزله در بسیاری از حوزه ها فزوده و نگاهها و منظرگاههای بسیاری را تغییر داده است، واقعیت آن است که در این ایام هر فرد و گروهی که کمکی از دستش برمی آمد، کوتاهی نکرد و به یاری هموطنانش شتافت، امّا در این میان سه تن برای من بنا به همان دلیل «سیاستِ دوستی» بیشتر به چشم آمدند و این به معنای نادیده گرفتن «دیگرانی» نیست که «انسانیّ » را چند گامی به پیش بردند .

ج » #صادق_زیباکلام ، خود پدیده ی به نهایت قابل تأملی در پهنه و ساحت امر سیاست و سیاست ورزی در ایران است، او نه چون اکثریت دیگر همکارانش است که در کنج اتاقشان بنشینند و با دانشجویان مقاله ها بچاپند!؟ و در مجلاتی که تعداد خواننده هاشان بیشتر از تعداد انگشتان دو دست نیست، چاپ کنند و ترفیع بگیرند و خوشحال باشند!؟ و نه چون سیّاسان دغل بازی ست که هم و غم شان دست یافتن به کرسی های مدیریتی، تحت هر شرایطی ست ... «صادق»، به معنای دقیق اصطلاح ، «روشنفکر عرصه ی عمومی» ست و بدون کمترین محافظه کاری از «دموکراسی لیبرال»، دفاع می کند. در بسیاری از جلسات شاهد بوده ام که افراد و دانشجویانی از قومیت های مختلف ایرانی، به ویژه دانشجویان کُرد به تندی به وی تاخته اند و عملکرد وی در سالهای ابتدایی انقلاب در کردستان را مورد پرسش قرار داده و به زعمشان رویکرد کنونی وی به سیاست مغایر با دستیابی به حق و حقوق آنها در کشور است، امّا زلزله ی اخیر نشان داد که زیباکلام از پیشروان «سیاستِ دوستی» در ایران است، گفت و نوشت و اعتماد خویش را به میدان آورد و کمک های فراوان جذب کرد و بدون کوچکترین چشمداشتی به یاری آسیب دیدگان شتافت.

د » «علی دایی»، دومین فردی ست که بنا دارم وی را در زمره ی رهروان آموزه ی «سیاستِ دوستی» قرار دهم، مهندس فوتبالیست ترکی که فارغ از رنگ و نژاد و قبیله و مذهبش، با هر آنچه در توان داشت به یاری برخاست. در فضای مجازی و غیرمجازی افراد و گروههای «پان ترکِ» بسیاری به گونه ای بسیار سهمگین به وی تاختند و هتاکی ها نمودند و کنایه ها و توهین ها و تهمت ها نسبت به وی آشکاره کردند و وی را خائن!؟ به آرمان ترک ها و پان ترکیسم دانستند که به یاری «کردها» - که به نظرشان «دیگرانی» هستند که باید حذف فیزیکی و غیرفیزیکی شوند - شتافته است، امّا علی، گوشش به این مسایل بدهکار نبود و عزمش برای یاریگریِ انسانی جزم و جزم تر شد.

ه » سومین نفر را به گونه ای نمادین انتخاب کرده ام، «ابوبکر معروفی»، راننده ی کرد اهل بوکان در آذربایجان غربی که پشت فرمان نشست و کمک های مردمی جمع آوری شده را به مناطق ثلاث باباجانی رساند و هنگام بازگشت، در تصادفی به دیار باقی شتافت و امروز پیکرش در میان حزن و اندوه عمومی مردمان، چونان قهرمانی از شهرهای مختلف کرمانشاهان تا زادگاهش بدرقه شد تا یکی از کسانی باشد که جانش را در راه ایده ی «سیاستِ دوستی» نهاد، یادش گرامی و همیشگی

و » نامشان ابوبکر و صادق و علی و ... است، شیعه و سنی، مسلمان یا غیر مسلمان، اهل فلان دیار و بهمان منطقه، که نشان تکثّر مبارک در این سرزمین است، امّا همه در یک امر مشترک و آن پایبندی به آموزه ی «سیاستِ دوستی» ست، سیاستی که فرد فرد انسان ها را - فارغ از تمام تفاوت هاشان - بر صدر می نشاند و قدر می دهد، با شادی انسانها شادمان و با غمهایشان دردآلود می شوند، افرادی که سرزمین ما به جدّ به بودن و حضورشان در ساحت عمومی نیاز دارد .

@iran_times برداشـت از

🌟 @shohreyeshahr 💫 شُهره‌ی‌شَهر 🌟


Report Page