**
سلام بر زندگان زلزله
(معرفی یک کتاب درباره مدیریت پس از زلزله)
محسن رنانی
مقدمه
زلزله غرب کشور (در استانهای کرمانشاه و ایلام) دل همهی ایرانیان را به درد آورد. به همه بازماندگان تسلیت میگوییم و همراه با آنان به زندگی سلام میکنیم. کرمانشاه، استان دوم من است. پس از زادگاهم، اصفهان، در بین استانهای کشور بیشترین تردد را به این استان داشتهام و بیشترین اندیشه در حوزه توسعه منطقهای را درباره این استان داشته ام؛ و در کشور، بیشترین دوستان را در این استان دارم. به همه آنان تسلیت میگویم.
در آخرین یادداشتم، گفتهبودم که برای مدتی ارایه «تحلیلهای اقتصاد سیاسی» مربوط به مسائل کلان ملی را متوقف خواهم کرد و به جای آن، هر از گاهی یک «کتاب خوب در حوزه توسعه» را معرفی خواهم کرد. اکنون میخواهم به احترام هموطنان زلزله زده استان کرمانشاه، نخستین کتابی که معرفی میکنم درباره مدیریت زلزله باشد. و البته «شیوه مدیریت بحران» در هر کشوری (فرقی نمیکند بحران طبیعی یا اجتماعی یا سیاسی) یکی از بهترین شاخصهای واقعی برای ارزیابی وضعیت توسعه یافتگی یک نظام سیاسی یا یک جامعه است. گرچه در زلزله کرمانشاه نشانههایی از آغاز شکلگیری «حاکمیت مجازی» در ایران را شاهدیم اما حاکمیت مجازی در یک جامعه عقبمانده هم خطرات خود را دارد. (درباره حاکمیت مجازی این لینک را ببینید:)
https://t.me/Renani_Mohsen/105
در سال ۸۲ چند هفته پس از زلزله بم، به کرمان رفتم. در زلزله بم خطاهای مدیریتی بسیاری رخ داده بود. در دیدار با استاندار کرمان و معاون او پرسیدم آیا وزارت کشور دستورالعمل یا کتاب راهنمایی برای مدیریت زلزله دارد که شما از آن استفاده کرده باشید. گفتند نه. گفتم آیا مقامات دست اندرکار مدیریت زلزلههای بوئينزهرا، طبس و رودبار خاطرات خود را ننوشته بودند که شما استفاده کنید؟ گفتند نه. گفتم پس شما لطف کنید تا فراموشتان نشده است خاطرات و تجربهها و توصیههایتان را برای مدیران زلزلههای بعدی بنویسید. چند سال بعد همان معاون را دیدم، از او پرسیدم که خاطرات را نوشتید؟ گفت گرفتاریها نگذاشت.
فرهنگ جامعه ما یک «فرهنگ شفاهی» است یعنی توانایی و عادت به نوشتن در آن پایین است. حتی نخبگان و بزرگان ما هم تجارب خود را کمتر مینویسند. به همین خاطر تجارب گذشته مردم ما معمولا به سرمایهای برای آیندگان تبدیل نمیشود. یعنی «دانش ضمنی» امروز جامعه به «دانش آشکار» آینده تبدیل نمیشود. همین «توانایی تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار» نیز یکی از شاخصهای توسعه جوامع است.
و البته این ناتوانی به دوره کودکی و ناکارایی نظام آموزشی ما بازميگردد. شاید لازم باشد «مشق شب» را که بسیار آسیبزا است، حذف کنیم و به جای آن خاطره نویسی یا «داستان شب» را بگذاریم و از بچهها بخواهیم که به جای مشق شب، درباره یکی از موضوعات زندگی خودشان، «داستان کوتاه» بنویسند (و البته قصه نویسی را با انشاء نویسی اشتباه نکنیم. «انشاء نویسی» برای کودکان، کار سختی است اما قصه نویسی از زندگی واقعی خیلی ساده است. معلمهای عزیز شروع کنید مشق شب و انشاء را به «داستان شب» تبدیل کنید؛ نه بخشنامه میخواهد و نه هزینهای دارد). شاید اگر تمرین به نوشتن، از کودکی شروع شود ناتوانی در ثبت تجارب و دانش ضمنی، در نسل بعدی ما تخفیف یابد.
روزهای مصیبت ناشی از فراق و داغ برای بازماندگان زلزله به سرعت میگذرد. این روزها با هجوم مهر و عطوفت هموطنان برای کمک به بازماندگان و آسیب دیدگان زلزله، تحمل پذیر میشود. اما مصیبت اصلی این بازماندگان، به زودی و پس از آن که درگذشتگان از زیر آوار بیرون آورده و به خاک سپرده شدند و زخمیها درمان شدند و زندگان در چادرهایی اسکان یافتند، و امدادگران و هموطنان به خانههایشان بازگشتند، شروع میشود. و ما برای مدیریت دوران سخت پس از زلزله «طرح جامعی» نداریم. آیا میدانید از ۱۵۰۰ کتاب و سندی که درباره زلزله در کشور چاپ شده است ۱۴۹۰ عنوان آنها درباره مهندسی سازه، زمین شناسی و جغرافیا، داستان و رمان و هنر و خاطره، گزارش آماری، راهنمای پیشگیری و مطالعات جامعهشناختی و روانشناختی بر روی بازماندگان هستند؟ تنها ده مورد از آنها درباره مدیریت یکی از مسائل پس از زلزله (مثل آب رسانی، بازسازی زیرساختها و نظایر آن) هستند. متاسفانه ما هیچکتاب یا «سند جامع» ای برای مدیریت بحران زلزله نداریم؛ آن هم در کشوری که یکی از کانونهای زلزله خیز جهان است.
کتاب «اولویت اشتغال زایی در کمک رسانی پس از حادثه» آخرین کتابی است که چند ماه پیش درباره مدیریت بحران زلزله توسط انتشارات صمدیه منتشر شده است. نویسنده این کتاب آقای محمد ایران منش، خود یکی از فعالان مدنی است که در بیشتر زلزلههای دهههای اخیر ایران شخصا حضور داشته است و آنچه در این کتاب نگاشته است دقیقا بر اساس تجربههای حضور خود در امدادرسانی زلزلههای ایران و مطالعاتش در مورد زلزلههای دیگر کشورهای جهان است. او در این کتاب الگویی برای کمکرسانی ارایه داده است که کاملا محصول تجربه او در زلزلههای ایران است. به همین علت تصمیم گرفتم این کتاب را معرفی کنم.
هنگام نگارش متن معرفی کتاب، با نویسنده تماس گرفتم و متوجه شدم که هم اکنون نیز در مناطق زلزله زده کرمانشاه است. از او اجازه گرفتم که وعده تدوین «کتاب جامع مدیریت زلزله» را از طرف او به هموطنان بدهم. گفت «کار عظیمی است که عمر نوح میخواهد و نیروی بسیار. اگر منابع مالی آن تامین شود همت خواهیم کرد». به خودم گفتم شاید «سازمان مدیریت بحران» خودش کاری کرده باشد. سری به سایت آن سازمان زدم. جز چند بخشنامه گرد گرفته و یکی دو خبر از اعزام تیمهای کمک رسان به مناطق زلزله زده، چیزی در آنجا نیافتم. دریافتم که امیدی به دستگاههای دولتی نباید داشت. و تصمیم گرفتم که در تحقق این کار بزرگ، محمد ایرانمنش را یاری کنیم. در همین زلزله کرمانشاه فقدان یک سایت یا پرتال بسیار توانمند که بتوان از تمام نقاط به صورت آنلاین اطلاعات زلزله زدگان را وارد آن کرد کاملا محسوس بود. در عصر اطلاعات، بینظمی کمک رسانی به زلزلهزدگان، قابل چشمپوشی نیست. بنابراین از همه هموطنانی که به نوعی درگیر کمک رسانی و مدیریت مسائل پس از زلزله غرب و البته زلزلههای گذشته بودهاند و تمایل دارند تجارب خود را در اختیار محمد ایرانمنش بگذارند تا او در تدوین کتاب جامع مدیریت زلزله از آنها استفاده کند، یا آمادگی دارند مستقیما در تدوین کتاب مشارکت کنند، درخواست می کنم خاطرات و تجارب و اسناد خود را برای آقای ایرانمنش به این ایمیل ارسال کنند:
و البته اگر مطلبی برای ارسال ندارید و فقط در امدادرسانی های این زلزله و زلزلههای گذشته کشور حضور داشته اید نیز اطلاعات تماس خود را به همین ایمیل بفرستید تا در صورت لزوم با شما مصاحبه و از تجربه های شما نیز استفاده شود. همچنین هر کدام از هموطنان عزیز که تمایل دارند در تامین هزینههای تدوین این کتاب و راهاندازی «سایت مدیریت زلزله» مشارکت کنند نیز آمادگی خود را از طریق همین ایمیل به محمد ایرانمنش اعلام کنند. و البته هرکسی را میشناسید که در مدیریت یا امدادرسانی به زلزلهزدگان مشارکت داشته است، ایمیل بالا را برای او بفرستید و درخواست کنید که تجاربش را ثبت کند و بفرستد.
اما معرفی کتاب
در یک نگاه، کتاب «اولویت اشتغال زایی در کمک رسانی پس از حادثه»، نخست نگاهی به وضعت مناطق زلزله زده پس از زلزلههای رودبار، بم، ایلام و قرهداغ دارد. سپس به توضیح چالشهای کمک رسانی پس از زلزله در ایران پرداخته است. آنگاه با توجه به این که نویسنده معتقد است مهمترین معضل پس از زلزله برای آسیبدیدگان، اشتغال پایدار و درآمدزا است، بقیه کتاب به توضیح روشها و شیوههایی میپردازد که از همان فردای زلزله و در فرایند کمکرسانی و سپس بازسازی مناطق آسیب دیده، میتوان به کار گرفت تا اشتغال پایداری در مناطق زلزله زده ایجاد شود.
نویسنده معتقد است بسیاری از روشهایی که ما برای بازسازی مناطق زلزله زده به کار میگیریم فاقد رویکرد ایجاد اشتغال برای بازماندگان از زلزله است. شرح روشهای متنوع اشتغال زایی و بیان تجربه های تلخ و شیرین طرحهای اقتصادی که در مناطق زلزله زده مختلف کشور اجرا شده است، بخش عمده کتاب را به خود اختصاص داده است که در این معرفی، مجالی برای ورود و توضیح آنها نیست.
اما خلاصه نقدهای نویسنده به رویکرد سنتی مدیریت بحران در ایران، ارزش بازگویی دارد:
او معتقد است درساختار خاص تاريخي، سياسي و اجتماعي جامعه ایران كه دولت سلطه شديد و فراواني در تمامي شئون زندگي مردم دارد، كليه سياستگذاريها، برنامه ريزيها و اقدامات، از بالا به پايين صورت ميگيرد. اين پديدۀ نابخردانه در مديريت بحرانها نيز تجلي يافته است، بهطوريكه در شرايط اضطراري، دولت ميكوشد، همه كارها را يك طرفه و بدون مشاركت مردم انجام دهد. اين رويكرد يكسويه، دهههاست كه ناكارآمدي خود را در جهان به اثبات رسانده و اكنون رويكرد مديريت مبتني بر جماعت محلي (Community based disaster management)، در دنيا پذيرفته شده است. چرا که رويكرد سنتي، با چالشهاي فراوان و حادي روبروست از جمله :
- نگاه بلامحوري و پسا حادثهاي به مديريت بحران (مديريت بحران شامل دو مرحله پيشگيري و آماده سازي مربوط به پيش از حادثه و نيز دو مرحله «امداد و نجات» و «بازسازي و بازتواني» مربوط به پس ار حادثه)؛
- نگاه از بالا به پايين و برنامه دستوري در مديريت بحران و عدم مشاركت دهی آسيب ديدگان در فرآيندهاي اين مديريت؛
- عدم ارزيابي عملكردها و در نتيجه عدم درس آموزي از تجارب بدست آمده؛
- بي توجهي به تجارب ديگران (بي توجهي به علم مديريت بحران)؛
در نتيجه، مديريت بحران در چرخه معيوب و باطلي مي افتد، بهطوريكه در كشوري با سابقه چند هزارساله زمين لرزه هاي مهيب، انسان ها در برابر زلزله و ساير حوادث، سخت ذليل و ناتوان مي نمايند!
با آن ساختار مزمن تاريخي، جامعه مدني بسيار ضعيفي نیز شکل گرفته است كه متاسفانه اغلب همان نگاه از بالا به پايين را به آسيب ديدگان حوادث دارد و باز همان خطاهاي تكراري را باز تولید میکند.
يكي از پيامدهاي اين چرخه معيوب، بيتوجهي شديد به اين مسئله است كه آسيب ديدگان هم زمان كه نياز به خوراك، پوشاك و سرپناه دارند، نيازمند شغل نیز هستند؛ مسئله اي كه پس از حادثه و با مهاجرت سرمايه داران و سرمايه گذاران بومی از منطقه و عدم تمايل ورود سرمايه گذاران از جاهاي ديگر، بيش از پيش چهره زشت خود را نمایان میسازد.
نویسنده خود اين مسئله را شخصا پس از پايان جنگ در خرمشهر و نیز در دوره بازسازي بم و سپس در زلزله قره داغ مشاهده كرده است. اشتغال در اين حوادث مهيب، در كمترين رتبه توجه سازمان هاي دولتي و بويژه سازمان هاي مردم نهاد بوده است! در قره داغ از حجم فراوان وجوهي كه خرج شد، كمتر سازماني تمايل داشت با پرداخت 150 هزار تومان به يك قاليباف هريسي، امكان خريد يك دار قالی و تامین مواد اوليه برای توليد قالي را براي وي فراهم كند؛ و يا با اختصاص چند ميليون تومان براي يك دامدار ورزقاني، هزینه خرید يك دستگاه بسته بندي معمولي ماست و پنير و عسل و يا يك دستگاه بوجاري عدس را تامین كند تا ضمن اشتغال، ارزش افزوده بيشتری نیز ایجاد کند.
در دورۀ بازسازي بم، تمامي سازمان هاي دولتي درگير بازسازي، از كمترين نيروي كار محلي استفاده كردند، در حاليكه اشتغال به کار، ضمن ايجاد درآمد، موجب تسلي آلام آسيب ديدگان مي شود.
در واقع سازمان هاي دولتي و بسياري از سمن ها، با نگاه معمولا يكسويه خود و با كمترين توجه به مشاركت آسيب ديدگان در برنامه ريزي و اجراي مديريت بحران، از مجموعه نيازهاي آنان غفلت ورزيدند.
اينان حتي در انجام وظايف سنتي نيز دچارخطاهاي فاحشي شدند : از توزيع ارزاق غير ضروري و موازي كاريها در آن گرفته تا احداث سازههايي با ظرفيتهاي افزون بر نياز مردم آسيب ديده و يا شروع به ساخت بناهاي بزرگ و مجللي كه هيچگاه به پايان نرسيدند! (مانند ورزشگاه بزرگ، باغ هنر وسيع و فرهنگسراي زنان در بم و نيز خانه فرهنگ در هريس).
جمع بندی من:
به گمانم تمام کسانی که از این پس میخواهند وارد فرایند بازسازی مناطق زلزله زده غرب کشور شوند، خواه مقامات دولتی، خواه نهادهای مدنی، خواه بخش خصوصی و خواه مردم محلی، لازم است این کتاب را یک بار از اول تا آخر و کلمه به کلمه بخوانند. ما از این پس آنقدر با کمبود منابع روبهرو هستیم که حتی یک آجر نیز نباید بیجا در مناطق زلزله زده مصرف کنیم.
۲۸ آبان ۱۳۹۶
برای مشاهده این مطلب در تارنمای رسمی محسن رنانی و ارسال نظر کلیک کنید.