..
مبارزه با رفرمیسم
#مطلب
✍️ عباس منصوران
لنین رفرمیسم را افیونی می داند که طبقه کارگر را به گرداب ترس، جبن و کرنش و تن سپاری به ستم فیزیکی و جانی و استثمار مناسبات سرمایه داری خو می دهد. تلاش گرایشی از حزب با شعارحزب علنی، حزب قانونی انحلال طلبی درسالهای افت، نتوانست به رزمندگی حزب آسیب آورد. رفرمیسم، وظیفهمند و میانجی آشتی و سازش طبقاتی است. تلاش رفرمیسم، رضایت بخش نمودن اوضاع حاکم و شرایط موجود است. برای پرولتاریا نارضایتی و ناسازگاری با شرایط سرمایهداری ریشه در مناسبات ضد انسانی موجود دارد. فردا و پی فردای رفرمیسم، دیروز و امروز است. فردا و پی فردای پرولتاریا و اصلاحات مورد نظر او، سوسیالیسم و کمونیسم است. امروز پرولتاریا همان دیروز است. و او رو به سوی فردایی دارد که امروز نیست. دنیای رفرمیسم، رفرم است و دیگر هیچ، دنیای رفرم مورد نظر پرولتاریا، انقلاب است و دنیای کمونیسم. اصلاحات مورد نظر و تایید پرولتاریا، مبارزه طبقاتی و آشتی ناپذیری (آنتاگونیستی) را به رسمیت میشناسد و عبور از آن را ضروری می داند. رفرمیسم، مبارزه طبقاتی را آشتی پذیر میشناساند و تضاد طبقاتی را «اختلافاتی» که گویا «سوء برداشتی» بیش نیست و از اینروی «قابل رفع و رجوع و حل»، تنها درچهارچوب اقتصادی به رسمیت می شناسد و تبلیغ می کند! رفرم، اما برای پرولتاریا، هنگامی معتبر و کارساز است که فروپاشی سرمایه داری، سرنگونی قدرت سیاسی این مناسبات، کسب قدرت سیاسی به دست پرولتاریای آگاه و سازمان یافته و سلب مالکیت از طبقه سرمایهدار را در سایه نگیرد. مبارزه با ناسیونالیسم بلشویسم وفادار به کمونیسم پرولتری، انترناسیونال کارگران را الگو گرفت و در دام ناسیونالیسم و جنگهای ارتجاعی و داخلی سرمایه و دولتهایشان گرفتار نشد. «خطابیه» انترناسیونال اول را راهنما گرفت که براین اصل همبستگی جهانی پافشاری میکرد: «اگر رهایی تودههای طبقهی کارگر، مستلزم اتحاد برادرانهی آنهاست، چطور میتوانند با یک سیاست خارجی مبتنی بر نقشههای جنایتکارانه، که تعصبات ملی را مورد سوء استفاده قرار میدهد، و در جنگهای غارتگرانه خون و گنج مردم را بر باد میدهد، این ماموریت بزرگ را به انجام رساند؟» بیانیه انترناسیونال، به کارگران انگلستان به سبب جلوگیری از آنکه اروپای غربی به سود بردهداران در جنگ داخلی آمریکا شرکت کنند، تبریک گفت. خطابیه بر این اصل پای فشرد: «رهای کارگران، نه یک مسئله محلی یا ملی، بلکه یک مسئله اجتماعی است، که تمام کشورهای دارای جامعه مدرن را در بر میگیرد، و حل آن بستگی به اتحاد عملی و تئوریکی پیشرفتهترین کشورها دارد...» حزب سوسیالیست کارگران روسیه، به بیان لنین و کمونیستهای همراه، این اصل را در نوشتارهای خویش، بارها و بارها یادآور شدند.