.........

.........

فاحشه بی گناه

#پارت_5 


مغموم نگاهش کردم،خودش می دونست رابطه از پشت برام دردناکه،اما بی توجه بهم تلاش داشت من و برگردونه،دست گذاشتم روی مچش:

_کوروش،من...

ادامه ی حرفم مساوی شد با خفه شدنم.

کوروش با سر انگشت محکم زد روی چوچولم،از درد به خودم پیچیدم:

_بهت میگم برگرد زر زر اضافه نشنوم.اینو تو گوشات فرو کن،بالاترین قیمت و بهت میدم تا به بهترین نحو بهم حال بدی.

زورم بهش نرسید،به شکم خوابیدم که غرید:

_این مدلی نه،اه.لبه تخت بخواب.

پاهات رو زمین شکمت رو تخت،کونتم تا می تونی قمبل کن.

می خوام ی دل سیر سکس کنم.

کاری و که گفت انجام دادم،دقیقا پشتم ایستاد.

زانوهاش و خم کرد؛سوراخ کونم و با انگشت به بازی گرفت!

بعد از کمی ور رفتن با سوراخ کونم،آلتش رو نزدیک سوراخم کرد.

پشتم لرزید،تحمل این درد و نداشتم.

بی اعتنا به رنگ پریده ام،بی مقدمه آلتش و وارد کرد.

از ته دل جیغ زدم که از پشت موهام و کشید!به قدری دم موهام و کشید تا سرم و به سینه اش نزدیک کرد،دم گوشم زمزمه کرد:

_خیلی دافی توله سگ جنده!

حرف میزد و همزمان بی رحمانه تلمبه میزد.

از درد حتی نای نفس کشیدن نداشتم.

بالاخره ارضاشد،معرفت به خرج داد خودش رو توی کونم خالی نکرد،ریخت روی کمرم.

تو همون حالت بی حس،خودش رو روی کمرم پهن کرد:

_خیلی حال میدی ناموسا!واسه همینه دلم نمی گیره جای دیگه ای برم.

Report Page