...

...



وقتی دید سر جونگ کوک با وسیله های ورزشی خودش گرمه، نفس زنان خودش رو به بطری اب رسوند. اون جئون لعنتی اینقدر ازش کار میکشید که از درد عضلاتش نمیتونست بخوابه اما خب تهیونگ هم نمیتونست جونگ کوک رو که تمام وقت با بالا تنه ی لخت تو سالن تمرین میچرخه پیش دختر پسرایی که برای توجه جونگ کوک هرکاری میکردن تنها بذاره.

 سریع مقدار زیادی از اب رو تو دهنش خالی کرد اما قبل از اینکه بتونه جرعه ای ازش رو قورت بده، دست های قدرتمند مرد، دور کمرش حلقه شد و سرش سمت جونگ کوک کج شد.

 جونگ کوک لبهاش رو روی لبهای تهیونگ گذاشت و با هورت عمیقی، تمام محتوای دهنش رو بیرون کشید و توجهی به ابی که مثل یه اثر هنری روی پوست عرق کرده ی تهیونگ به حرکت در اومد نکرد.

-بهت گفته بودم اب سرد استفاده نکن.

سرش رو بلند کرد و به چشمهای خجالت زده ی تهیونگ خیره شد. این اولین باری نبود که اون پسر رو میبوسید اما چرا همیشه طوری رفتار میکرد که انگار اولینشونه؟!

-نکنه هر سری کارتو تکرار میکنی که منم دوباره همچین کاری کنم؟

لبش رو نامحسوس گاز گرفت و نگاهش رو از مرد گرفت. اینکه تو همچین پوزیشنی قرار داشتن، به تنهایی باعث داغ شدن تهیونگ میشد و لعنتی... جونگ کوک چطور فکر میکرد تهیونگ میتونه ازش بگذره.

+تو که فک نمیکنی از اتفاقی که بعدش میفته سیر میشم!

جونگ کوک پوزخندی زد و انگشتش رو از روی لباس روی نیپل تهیونگ فشار داد و همون قسمت رو بین دو انگشتش فشرد که جمع شدن صورت تهیونگ رو دید.

-هومممم منم دوس دارم که تکرارش کنی بیبی بوی.

چونه ی پسر رو گرفت و این بار با تسلط بیشتری لبهای بهاریه تهیونگ رو که بخاطر ورزش زیاد، پژمرده بنظر میرسیدن بوسید. کمر تهیونگ رو به خودش نزدیک تر کرد و عضوش رو به باسن گردش فشرد. 

دستش رو پایین تر برد و عضو سفت شده ی تهیونگ رو تو دستش گرفت. حرکتهای منظم دستش رو شروع کرد و به این توجه نکرد که چند نفر با چشمهای درشت دارن بهشون نگاه میکنن.

 اونجا قلمرو جونگ کوک بود و اون پسر، کله شق تر از اینها بود که از تهیونگ شیرینش بخاطر نگاه های مردم بگذره...

Report Page