🔞
#Donya @TAEKOOK_AREAجونگکوک صورتش رو از درد جمع کرد و به شونه های تهیونگ چنگ زد.
تهیونگ نیشخند عمیقی زد و دستاش رو روی رون دو پای جونگکوک کشید و گفت:"چیه جئون؟ دردت گرفته؟"
جونگکوک آروم حرکت کرد و لبش رو از درد گزید و حرصی و با درد گفت:"یه روز به عمرم بمونه یه گلوله توی مغزت خالی میکنم!"
تهیونگ ناله ای کرد و با حرف جونگکوک تو گلو خندید و گفت:"اگه میخوای اون قرارداد فاکی رو برای شرکتت امضا کنم باید خوب روم سواری کنی جئون وگرنه میدونی که چه اتفاقی میوفته؟"
جونگکوک بیشتر به شونه های تهیونگ چنگ زد و از درد لحظه ای بی حرکت موند.
خب محض رضای فاک اون فکرشم نمیکرد اولین بارشو قراره تو یه همچین پوزیشنی با رقیب کاریش تجربه کنه!
تهیونگ که صورت جمع شده جونگکوک رو دید انگشتای کشیدش رو به نیپل و بعد به پایین تنه پسر رسوند و گفت:"اوکی جئون حالا که تا اینجا پیش رفتیم بیا دوتایی لذت ببریم."
و با حرکت انگشت و دستش انگار برق به تن جونگکوک وصل کردند.
تکون شدیدی خورد و سرش رو با لذت سمت عقب پرت کرد و ناله بلندی کرد.
نظراتتون رو توی کامنتها با نویسنده به اشتراک بذارید.