🍂🍁🍂🍁🍂

🍂🍁🍂🍁🍂

🍂🍁🍂🍁

🍂🍁🍂

🍂🍁

🍂


#پارت_1

#به_چشمانت_قسم


_سوگل..چرا نمیای؟


اشکامو پاک کردم..دادزدم:


_لباس بپوشم میام.


سینا با گفتن 'زود بیا' دوباره رفت تو حیاط.‌..از پنجره به بچه ها نگاه کردم...دور هم نشسته بودن و قلیون میکشیدن..به امیر نگاه کردم که دوست دخترش تو بغلش لم داده بود..دوباره بغض کردم..چرا هیچوقت منو نمیبینه؟..خودم و جمع و جور کردم و قبل از اینکه دوباره سراغم بیان رفتم پایین..بزرگترا تو پذیرایی نشسته بودن و حرف میزدن..از خونه زدم بیرون و رفتم پیش بچه ها برای اینکه به حال بدم پی نبرن مثل همیشه با شور و شوق گفتم:


_خیلی نامردید میزاشتید منم بیام خب..کام میده؟


به امیر اشاره کردم بده من تا بکشم..اخم کرد و گفت:


_برو بچه..چه کام میده کام میده ای راه انداخته.


به سینا تشر زد:


_همش تقصیر توعه...برا چی میدی بهش بکشه؟


همینجوریشم از دستش عصبی بودم دیگه بدتر حرصی شدم و گفتم:


_امیر..انقد بچه بچه نکن من ۲۰ سالمه..چرا به ترنم هیچی نمیگی اون که از من کوچیکتره؟؟؟


همیشه از اذیت کردنم لذت میبره..چشماش خندیدو گفت:


_دختر خوب مگه بدتو میخوام انقد حرصی میشی؟بابا از ریخت میندازه آدمو حیف تو نیست؟..در ضمن ترنم به من ربطی نداره تو دینوی منی.


میدونی بیشتر از چی حرص میخورم؟؟خب اون خیلی بهم توجه میکنه..حساسیت روم نشون میده..کاملا آشکار جلوی بقیه بهم میگه که براش مهمم..اما یه چیز دیگه ام بگم؟؟خب امیر شخصیت جالبی داره..مثلا الان جلوی همه بهم گفت تو دینوی منی..جلوی داداشمم گفت..اما هیچکی حتی ذهنشم سمت اینکه شاید منو دوست داره نمیره..چون اولا امیر آدم دوست داشتن نیست..به هیچی پایبند نیست...دوما من اصلا شبیه دخترایی که امیر میپسنده نیستم..خب اون همه ی دوست دختراش..تکرار میکنم همه ی دوست دختراش شبیه همن..همشون چشم سبز..پوست سبزه با موهای بور..حالا اگه طرف خدادادی بور نباشه میره رنگ میکنه..یا اگه سبزه نباشه میره سلاریم..اما من چی؟؟؟پوست سفید چشم ابرو مشکی با موهای مشکی..اوه یادم نبود قدشونم نسبتا بلنده..اما من متاسفانه قد کوتاهی دارم...آه..از اینکه ایده آل امیر نیستم قلبم فشرده شد.....

🍒Fwti🍒


Report Page