🌨

اگر با من زندگی کنی دائما دنبال راهی میگردم که بیام کنارت و بغلت کنم یا ساعت ها توی بغلت دراز بکشم بهترین حس دنیاست، یا سرتو بذارم روی پاهام و همزمان که با موهات بازی میکنم با هم حرف بزنیم، قرار نیست صبحا زود بیدار شم یا شبا زود بخوابم به جز یه سری اوقات اونم کم، میتونیم تا صبح با هم بیدار بمونیم و فیلم ببینیم یا هرچیز دیگه‌ای، صبحانه نمیخورم پس انتظار صبحانه‌ ای که واست درست کنم رو نداشته باش، قرار نیست آشپزی کنم ولی بجاش ظرفا رو میشورم و چایی درست میکنم، آهنگای مورد علاقم و برای تو هم پلی میکنم تا با هم گوش کنیم. اگر با من زندگی کنی یخچال خونه رو پر از شیرقهوه و شکلات و بستنی میشه، ممکنه یه لحظه من و خوشحال ببینی و لحظه بعد در حال گریه و متنفر از عالم چون من مودی ترین آدمیم که میشه دید و این جور مواقع نباید تنهام بذاری چون تنها چیزی که خوبم میکنه توجه و حرفای خوب از طرف کسیه که دوستش دارم. بعضی وقتا اونقدر لجباز هستم که اگر قهر کنیم هرچقدرم طول بکشه برای آشتی پیش قدم نمیشم ولی ممکنه دلم تنگ شه و تسلیم بشم. خیلی سریع ناراحت میشم و گریم میگیره و از دعوا بیزارم، پس باید حواست به لحن حرف زدنت باشه. وقتی ناراحت باشی با این تفکر که آدما به تنهایی نیاز دارن شاید نیام پیشت ولی فقط کافیه که اشاره کنی نیاز داری پیشت باشم اونوقت تمام توجه و وقت من صرف خوب کردن حال تو میشه.

اگر با من زندگی کنی کلی بوم نقاشی و رنگ توی خونه میبینی و قراره نقاشیای یهویی من و تحمل کنی چون ازش لذت میبرم، در صورتی که حرفی از چیزای مورد علاقم بزنی سرتو با حرفام میخورم، باید بیشتر از هرچیزی بهم توجه کنی، مطمئن باش اگر بارون بباره حتما میبرمت بیرون تا با هم زیرش قدم بزنیم، قراره کلی وسیله بنفش، خاکستری و آبی و تیره توی خونه ببینی چون من عاشق رنگ بنفشم و همینطور از روشنایی و رنگای روشن متنفرم. از ایگنور شدنم متنفرم و اگر دیدی دارم ایگنورت میکنم برگرد عقب ببین کجا زدی تو ذوقم یا ایگنورم کردی که الان اینطوریم و درستش کن. اگر با من زندگی کنی شبا باید پیشم روی یه تخت بخوابی و منم مثل کوالا بغلت میکنم تا خوابم ببره، اگر با من زندگی کنی همیشه من و با لباسای اورسایز میبینی چون زیادی راحتن، ممکنه اکثر اوقات من و در حال گریه کردن ببینی چون سریع گریم میگیره و دلیلش فیلم، کتاب، سناریوهای فیک، حرفای بقیه و هرچیزی میتونه باشه که اینجور مواقع باید بغلم کنی و حرفای خوب بهم بزنی. اگر با من زندگی کنی قراره یه اتاق بزرگ که دیواراش از کتاب پر شده ببینی دقیقا مثل اتاقی که توی دیو و دلبر بود. شاید یه سگ یا گربه شایدم هردوش رو بگیرم تا با همدیگه بزرگش کنیم، اگر با من زندگی کنی قطعا خونمون جاییه که هواش همیشه ابری و بارونیه چون من روانی بارونم. صد درصد یه روزی میبرمت پاریس و نصف شب میریم بیرون تا توی خیابوناش با هم قدم بزنیم، همیشه من و در حال زمزمه کردن آهنگای مورد علاقم میبینی. اگر با من زندگی کنی یه پیانو میخرم و هر شب واست پیانو میزنم. در صورتی که افراد زندگیت بیش از یه حدی بهت نزدیک بشن یا تو بیشتر از من بهشون توجه کنی از همشون بی دلیل متنفر میشم (میدونم این اخلاق گندیه ولی دست خودم نیست)، اکثرا صدای آهنگو تا آخر زیاد میکنم و واسه خودم پارتی درست میکنم ممکنه هم اونقدر آروم باشم که متوجه حضورم نشی. اگر با من زندگی کنی برای خوشحال کردنت از هیچی دریغ نمیکنم، ممکنه خیلی یهویی ببرمت و روی پشت بوم دراز بکشیم و به ستاره ها خیره بشیم یا خیلی یهویی وقتی کنارم نشستی بوست کنم کلا از کارای یهویی خوشم میاد 

راستش دیگه نمیدونم اگه باهام زندگی کنی چی میشه برای بهتر فهمیدنش میتونی فقط باهام زندگی کنی.