🅸 🅰🅼 🆈🅾🆄🆁 🆁🅸🆅🅰🅻 

🅸 🅰🅼 🆈🅾🆄🆁 🆁🅸🆅🅰🅻 

🆈🅾🆄 🅰🆁🅴 🅼🆈 🅻🅾🆅🅴

Dory😋

-فکر نکن اینبارم میدونو برات خالی میکنم وانگ ییبو

ییبو خونسرد به مرد رو به روش نگاه کرد وقتی عصبی بود، عجیب شبیه اسنوبال، شخصیت خوگوش داخل انیمیشن ز.م.ح.خ می‌شد، این به نظرش بامزه ترین قیافه‌ای بود که از یه مرد بالغ میدید. دست به سینه جلوی جان ایستاد و ابرویی بالا انداخت.

+هر چی تو چنتت هست رو کن شیائو جان، من آدمی نیستم که جایگاهمو به کسی بدم.

جان با نگاهی که یک جمله داخلش موج میزد به ییبو زل شد

*دلم میخواد با همین دستام خفت کنم*

ییبو با همون پوزخند روی لبش از جان رو‌گرفت و به طرف اتاق طراحی رقص مخصوصش رفت.

جان برای باخت دفعه قبل شرایط بدی داشت اگر فقط یک باخت دیگه متحمل می‌شد اسمش داخل لیست حذفی میرفت و این یعنی موندن یا نموندنش بنا به تصمیم داورها داشت.

عصبی دستی داخل موهاش کشید، باید عجله میکرد و برنامه دقیقی برای هفته بعد تدارک میدید و گرنه این پایانش تو این فصل از رقابت های بزرگ رقص در چین می‌شد.

یه معلم کار کشته که کلاس های خودشو داشت با کلی کارآموز نباید در برابر یه جقله با استعداد میباخت.

درسته وانگ ییبو یک اعجوبه با استعداد رقص بود، جان این رو کاملا قبول داشت. بعد از دیدن سرعت یادگیری غیرقابل باورش درمورد حرکات جدید، به این ایمان داشت که آینده ی درخشانی پیشروی این جوونه ۲۲ ساله‌س. زیبایی و وقاری که اون رو مثل شاهزاده قصه ها میکرد جدا از رقابتی که داشتن، جان به استعداد و زیباییش احترام می‌ذاشت و اینکه... اینکه اون خیلی خواستنی و دوست داشتنیه به طوری که حتی زمان باختش وقتی لبخند درخشان ییبو رو روی صورتش دید ناخودآگاه باعث لبخندش شد.

*اون واقعا خواستنیه*

با این فکر چشم هاش گرد شد و سرش رو محکم تکون داد.

-شیائو جان داری به چه کوفتی فکر می‌کنی احمق، تیمت داره به اون جقله میبازه به خودت بیا.

بعد از تلنگری که به خودش داد به طرف اتاق مخصوصش رفت. باید راهی پیدا می‌کرد که این دور از مسابقه مال تیم خودش بشه.

Report Page