❌✅

❌✅


علل و عوامل شروع جنگ
✍️ دکتر محمد شفیعی فر، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

جنگ هشت ساله عراق برضدّ جمهوري اسلامي ايران (1359-1367) يکي از مهمترين و طولاني‌ترين جنگهاي دورة معاصر به شمار مي‌رود. مهمترين مسئله کشور در دهة اول انقلاب، مديريت اين جنگ تحمیلی و دفاع مقدس از انقلاب اسلامي و کيان جمهوري اسلامي بود و به همين دليل هم می‌توان عنوان «تنازع بقاء» را بر اين دوره اطلاق کرد. در اين دوره، قسمت عمدة نيروها و امکانات مادی و انسانی کشور معطوف به جنگ بود. اين جنگ تحميلي از 31 شهريور ماه 1359 تا 29 مرداد‌ماه 1367 ادامه يافت و پس از پذيرش قطعنامه 598 از سوي جمهوري اسلامي ايران نيز دو سال، حالت «نه جنگ، نه صلح» بين دو کشور حاکم بود تا اينکه سرانجام در 23 مرداد ماه 1369 به دنبال عقب‌نشيني ارتش بعثي عراق به مرزهاي بين‌المللي (به علت جنگ با کويت) و اعلام آمادگي براي تبادل اسرا، این حالت خاتمه يافت و با گزارش 18 آذرماه 1370 (9 دسامبر 1991) دبیرکل سازمان ملل متحد، عراق رسماً از سوي این سازمان به عنوان متجاوز در جنگ معرفی شد و موظف به پرداخت حدود 100 ميليارد دلار خسارت به جمهوري اسلامي ايران گرديد، اما هنوز پس از گذشت 30 سال، به پیمان صلح بين ايران و عراق منجر نشده است.

زمینه‌ها و علل شروع جنگ عراق علیه ایران، مختلف و متنوع است؛ از یک سو از گذشته‌های دور و از زمان دولت عثمانی که هم مرز ایرانِ دوره صفوی بود، بین دو کشور اختلافات ارضی و مرزی بخصوص در مورد اروند رود (که عراق آن را شطّ العرب می‌خواند) وجود داشت که غالباً با دخالت دولتهای روس و انگلیس همراه بود. بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی دولت عثمانی، عراق تحت قيموميت انگلستان قرار گرفت و هم مرز ایران شد و ایران با انگلستان طرف تعامل گردید و قرارداد 1937 (تیرماه 1316) با مشارکت ایران و عراق و انگلستان منعقد شد.

اما بعد از استقلال عراق (1932) و روی کار آمدن دولتهای کودتایی در اين کشور، اختلافات دو کشور عمیق‌تر شد و کار به شورای امنیت و صدور قطعنامه و الزام طرفین به از سرگیری مذاکرات به منظور حل همه مسائل دو جانبه کشید. در تداوم این مذاکرات طولانی، سرانجام در نشست سالانه سران اوپک (اسفندماه 1353/ مارس 1975) در الجزیره (پایتخت الجزایر) بین شاه ایران و صدام حسین معاون رئیس جمهور وقت عراق و با حضور هواری بومدین رئیس جمهور الجزایر مذاکراتی صورت گرفت و به صدور اعلامیه مشترک الجزیره و انعقاد قرارداد معروف 1975 الجزایر بین دو کشور انجامید که علاوه بر تعیین خطّ تالوگ (عمیق ترین نقطه رود) به عنوان مرز آبی دو کشور، کلیه مسائل مورد اختلاف طرفین نیز به توافق رسیدند.

از سوی دیگر عراق به عنوان کشوری که به دریای آزاد راه ندارد و فقط از طريق دهانة باريک اروند‌رود (شط‌العرب) و با عمق کم با خلیج فارس مرتبط می‌شود، دارای یک مشکل استراتژیک است که با تصرف استان خوزستانِ ایران، یا تصرف کویت قابل حل است. این مشکل که محصول دوره استعمار و فروپاشی عثمانی و تحت الحمایگی عراق توسط انگلستان است، عراق را همواره مستعد تجاوز به کشورهای همسایه در شرایط مساعد بین‌المللی و محیطی نموده است.

در سال 1359 و در شرایط بی‌ثباتی پس از پیروزی انقلاب و برداشته شدن چتر اتمی- حمایتی آمریکا از ایران، صدام رئیس جمهور عراق و امضاء کنندة قرارداد 1975 الجزایر، طي نطقی‌ در مجلس‌ ملي عراق و با ادعای شرایط جبری در آن زمان و تضییع حق عراق‌، متن‌ قرارداد الجزایر را در مقابل دوربین‌های خبرنگاران پاره کرد و به ایران حمله نمود تا عقدة حقارت تاريخي ناشي از امضاي آن را جبران کند. همان‌طور که در سال 1369 و پس از ناکامی در جنگ با ایران، به کویت حمله کرد و آن کشور را به عنوان استان نوزدهم عراق ضمیمه خاک خود نمود که با تصویب شورای امنیت و تشکیل یک ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا از کویت بیرون رانده شد.

خوی سلطه‌طلبی و تجاوزگری شخصی صدام هم در این مسئله کاملاً دخیل بود و او که از کودکی با سختي بزرگ شده و در شرایط صغر سن رو به حزب بعث عراق آورده و در کارهای تروریستی و تخریبی وارد شده بود، رؤیای بلند پروازانه¬ای داشت که با جنگ و تجاوز جامه عمل می‌پوشید. حزب بعث عراق که با ترکیب ناسیونالیسم عربی با اسلام و سوسیالیسم، ملغمه ایدئولوژیک جدیدی در واکنش به تحقیر تاريخي اعراب پس از فروپاشی عثمانی ایجاد کرده بود، با کودتاهای پی در پی و سرنگونی پادشاهان وابسته انگلیسی به قدرت رسید. اعضای حزب در درون خود هم به تسویه حساب و کودتا علیه هم روی آورده، صدام با کنار زدن رئیس جمهور عراق و اشغال جایگاه ریاست جمهوری (1979) درصدد بود که تحقیر ناشی از امضای قراداد الجزایر را با حمله به ایران و فتح سه روزه تهران، جبران کند.

ضمن اینکه رهبری جهان عرب هم در بین اعراب بسیار مطرح بود و اعراب بعد از شکستهای تحقیرآمیز از رژیم ساختگی اسرائیل در چهار جنگ پیاپی (1948، 1956، 1967 و 1973) همواره مستعد پذیرش قهرمانان ملی بودند. مدتی جمال عبدالناصر در مصر و مدتی هم بن بلّا در الجزایر آن را یدک می کشیدند و حالا نوبت صدام بود که با یکسره کردن کار ایران، ضمن جبران برخی از ناکامیها و بی‌عرضگی اعراب، با تجدید خاطره تاریخی حمله مسلمانان به ایران در قادسيه، روند تحقیر تاریخی اعراب را به فراموشی بسپارد. به همین دلیل بود که صدام در طول جنگ تحمیلی از تجدید جدال تاریخی عرب- عجم و اسلام- مجوس دم می¬زد و تجاوز خود به ایران را قادسیه صدام، و خود را حافظ دروازة شرقی اعراب می‌نامید که به نمایندگی از اعراب در مقابل ایران می‌جنگد و انتظار کمک و همکاری همه‌جانبه اعراب را داشت. وی در سال 1369 در واکنش به درخواست کویت برای بازپس دادن کمکهای 40 میلیارد دلاری در جنگ عليه ايران، به کويت حمله کرد.

تحریک نظام سلطة جهانی؛ بويژه آمریکا که ضربه اصلی را از انقلاب اسلامی خورده بود نیز در وقوع جنگ عراق برضدّ ایران بسیار موثر بود. به لحاظ جایگاه استراتژیک ایران در معادلات نظام دوقطبی، با سقوط شاه در منطقه خلیج فارس، منافع حیاتی غرب در مواجهه با شوروی به خطر افتاده بود و صدام با چراغ سبز آمریکا به این کار دست زد. صدام از عدم واکنش جدّی نظام بین‌الملل و شورای امنیت در مقابل تجاوز به ایران کاملاً مطمئن بود. علاوه بر تهدید منافع آمریکا با سقوط شاه در ایران، آمریکا در شهریورماه 1359 با ایران مشکلات جدی داشت و در کنار اسارت دیپلماتهای خود در ایران، شکست تحقیرآمیز کودتای طبس و کودتای نوژه و ده‌ها طرح و برنامه ضدّایرانی ناكام را در مقابل خود داشت و امیدوار بود از طریق عراق به تنبیه ایران دست بزند و ابهت فروریحته خود را بازیابد.

برخلافِ عراق که در شرایط مطلوب و آمادگی کامل به حمله دست زد، اوضاع سیاسی- اقتصادی ایران در شرایط ناگواری قرار داشت. از اين نظر، شرایط داخلی ایران، به هم ریختگی اوضاع کشور پس از انقلاب، درگیریهای درون حاکمیت، از هم گسیختگی نیروهای مسلح ایران و اقتصاد در حال رکود آن نیز صدام را به موفقیت نقشه‌اش امیدوار ساخته بود و وی مصمم بود که در فرصت تاریخی ایجاد شده و شرایط مساعد بین‌المللی، ضمن اعادة حاکمیت مطلق عراق بر اروند‌رود و استرداد جزایر سه‌گانه ایرانی خلیج فارس به اعراب، استان خوزستان را نیز از ایران جدا کند و با سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر حل مشکل آمریکا و غرب در مواجهه با ایران، رهبری خود را نیز به رخ جهان عرب بکشد.

اما همه رؤیاهای صدام با واکنش دلیرانه و غیرتمندانه فرزندان ايران‌زمين، نقش بر آب شد و علاوه بر اینکه عراق چیزی از جنگ هشت ساله به دست نیاورد، خودش هم قربانی خوی تجاوزگری و توسعه طلبی صدام شد و اینک نه تنها اثری از صدام و آرزوهای او نیست، بلکه جمهوری اسلامی با صلابت و استواری بیشتر، همچنان اقتدار و عظمت خود را به رخ هم‌پیمانان و هم‌مسلکان صدام می‌کشد و از هر زمان دیگری قوی‌تر و باثبات‌تر است.

Report Page