🛎

🛎


📝 میراث تاریخ نگاری شیعه(5)

✍🏻 حسن حضرتی


 آنچه در حال حاضر به عنوان میراث تاریخ نگاری شیعی با آن رو به روییم، دارای نکات مثبت و منفی چندی است. نکته مثبت آن توجه ویژه به تولید فاکت و مهارت های آن است که به عنوان میراث گرانمایه از مورخان کلاسیک خود به ارث برده است. گرچه از این حیث هم شاید دچار ضعف هایی در مقایسه با قدمای مان باشیم که هستیم، ولی به هر حال این می تواند باز جزو نقاط قوت پژوهش های شیعی معاصران ما به شمار آید. اما نکته منفی آن عدم توانایی در ارائه تحلیل های علمی و تئوریک در باره فاکت هایی است که تولید شده است. ما در حال حاضر در کشورمان مشخصا علاقه قلبی زیادی به تولید متون تاریخ نگارانه عالمانه در باره تاریخ تشیع، تاریخ روحانیت و تاریخ انقلاب اسلامی داریم. زیرا این موضوعات تاریخی به شدت با هویت ما ایرانیان در دوره معاصر گره خورده است و از این زاویه هم جهان کنونی توجه خاصی به تحولات ایران دارد. در عرصه تولید آثار داده محور که دغدغه ارائه فاکت دارد، موفق عمل می کنیم، اما آنجا که می خواهیم به واسطه این فاکت ها تحلیلی از رویدادها عرضه کنیم، دچار ضعف و ناتوانی می شویم. این در حالی است که در اروپا و آمریکا آثاری در باره تاریخ تشیع، انقلاب اسلامی، روحانیت و... ارائه می شود که ما را از حیث تحلیل هایی که ارائه می کنند تحت تاثیر قرار می دهند، اما از حیث داده هایی که ارائه می کنند چندان قوت ویژه ای نسبت به آثار داخلی شاید نداشته باشند. گاهی اوقات با مطالعه آثار آنها در بهت و حیرت فرو می رویم که چرا آنان می تواندد چنین تحلیل های نویی را از داده هایی که ما هم در اختیار داریم ارائه کنند و ما نمی توانیم؟ چرا موتسکی، شاخت، ینبل، فان اس، یوهان فوک، شوئلر، اتان کلبرگ، مایکل کوک و... می توانند تحلیل های نظری در باره حدیث اسلامی ارائه کنند ولی ما که در درون این احادیث و منابعش غوطه وریم، نمی توانیم؟ چرا رابینسون، الحبری، همفریس، طریف خالدی و... می توانند تحلیل های عالمانه ای در باره تاریخ نگاری مسلمانان ارائه کنند، اما ما هنوز در وصف اشکال تاریخ نویسی مسلمانان در جا می زنیم؟ چرا شاهرخ اخوی، حامد الگار، منصور معدل، مایکل فیشر، نیکی کدی، امیرارجمند، یان ریشار، و... می توانند تحلیل های نظری قابل اعتنایی (چه مورد قبول ما باشد و چه نباشد) در باره تاریخ روحانیت در دوره معاصر و انقلاب اسلامی ارائه کنند، اما ما همچنان به دنبال داستان پردازی و قصه گویی های پنج ده جلدی در این باره باشیم؟! به نظر این قلم، ریشه همه این مشکلات در فقدان نگاه و رویکرد علمی به مسئله تاریخ ورزی و تاریخ شناسی است. تلاش هایی برای تقویت این رویکرد علمی صورت گرفته، ولی هنوز در ابتدای راه است و ثمراتش را امیدواریم در آینده ببینیم.


آنچه در حال حاضر به عنوان محصول تلاش معاصران مان در حوزه تاریخ تشیع امامیه در میان است، چندان چنگی به دل نمی زند، چه از حیث کیفی و چه کمی. از حیث کمی بیشترین پژوهش ها در جهان اختصاص به تشیع هفت امامی دارد. کتابشناسی های موجود در این حوزه ارقامی در حدود 500-600 کتاب مستقل در حوزه تشیع اسماعیلی را نشان می دهد. (1) در این میان کمترین سهم تحقیقات تاریخ اسلام در جهان به تشیع امامیه اختصاص دارد. البته ناگفته نماند که رخداد انقلاب اسلامی اندکی این فضا را تغییر داده است. در مجامع علمی جهان پس از سال 57 توجه خاصی به تاریخ تشیع اثنی عشری صورت گرفته که بیشتر با هدف شناخت ریشه های مذهبی انقلاب اسلامی ایران، به دنبال نگارش آثاری در باره تاریخ تشیع امامی نیز برآمده اند. عبدالجواد فلاطوری در سال 1352ش. در مقاله ای با عنوان "تحقیق در عقاید و علوم شیعی" می نویسد: "اگر محض امتحان، کتب و مقالاتی را که در بیست و پنج سال اخیر به زبان های مختلف غربی در باره اسلام و ممالک اسلامی منتشر شده از نظر بگذرانیم و شماره کنیم، به سادگی به این نکته بر می خوریم که از بین هر صد نوشته ای که در باره اسلام دیده می شود، فقط دو عدد به غیر اهل سنت و جماعت مربوط است و از این مقدار اندک نیز تازه از بین هر هفت نوشته، یک کتاب یا یک مقاله به تشیع اثنی عشری اختصاص یافته، یعنی تقریبا از هر 350 کتاب و مقاله، یک عدد به شیعه دوازده امامی ارتباط دارد که بسیار کمتر از نوشته هایی است که در باره شیعیان زیدی و اسماعیلی مشاهده می شود."(2) همچنین در مقدمه گزارشی که در اکتبر 1996م. از سوی مرکز اسلامی انگلیس منتشر شده، در همین زمینه آمده است: "در مقایسه کمی مطالب مربوط به شیعه یا موضوع اسلام، به دست می آید که موضوع شیعه و تشیع در محافل علمی غرب کمتر مورد بحث، مطالعه و تحقیق بوده است. با نگاهی به پایان نامه های مربوط به اسلام، ملاحظه می کنیم که در مقطع زمانی مشابه (1860-1996)، هزارو صدوچهل وسه رساله دکتری در مورد اسلام نوشته شده است یا به عنوان نمونه مقالات چاپ شده در مجلات مربوط به تاریخ (1982-1996)، هزارو دویست و چهل وهفت مقاله در مورد اسلام نوشته شده، در صورتی که در همین مقطع زمانی فقط یازده مقاله در خصوص عنوان شیعه به نگارش درآمده است."(3) 

در داخل کشور هم وضعیت پژوهش و آموزش در حوزه تاریخ تشیع چندان تعریفی ندارد. چه از حیث کمی و چه از حیث کیفی مشکلات جدی است.(4) آنچه بیشتر در این حوزه تولید می شود وجه تبلیغی و ترویجی دارد و کمتر برخوردار از رویکردهای علمی است که لازم است به علل و دلایل آن به صورت مستقل پرداخت. در زمینه آموزش، چند سال پیش رشته ای دانشگاهی با عنوان "تاریخ تشیع" در مقطع کارشناسی ارشد در چند دانشگاه و موسسه آموزش عالی راه اندازی شد ولی چندان موفق نبود. به نظر می رسد بنای این رشته درست و عالمانه پی ریزی نشد و در تنظیم دروس و سرفصل ها و انتخاب مدرسان، رویکردهای غیرتاریخی غلبه پیدا کرد. نتیجه حداقل آن شد که رویکردهای غیرتاریخی مانند رویکردهای کلامی و الهیاتی در این رشته - برخلاف نام آن- بر رویکرد تاریخی مسلط شد و عملا این رشته از دپارتمان های تاریخ و مدرسان حرفه ای تاریخ اسلام فاصله گرفت. از این رو ضرورت بازنگری در این دروس و سرفصل های این رشته که نام "تاریخ تشیع" را یدک می کشد، احساس می شود.

در حال حاضر در کشور ما تنها یک موسسه "شیعه شناسی" فعالیت می کند که باید به گردانندگان آن خداقوت گفت. تلاش های سودمندی در حوزه انتشار مجله و کتاب انجام داده اند. بهتر است دوستان فاضلی که در این موسسه فعالیت می کنند به کیفیت بیشتر از کمیت بها بدهند. انتشار آثار متوسط به پایین و ضعیف که بیشتر پایان نامه های دانشجویی در مقطع کارشناسی ارشدند چندان مشکلی را حل نمی کند. توجه به ترجمه آثار ارزشمندی که به زبان های دیگر انتشار یافته، می تواند کمک شایانی به دانشجویان و محققان شیعه پژوه نماید. ترجمه اثری گرانمایه می تواند به اندازه انتشار دهها پژوهش ضعیف و متوسط که فاقد نوآوری است، سودمند و مفید باشد.

برای ما ایرانیان که به عنوان بزرگترین کشور شیعه امامیه دنیا شناخته می شویم، زیبنده است پژوهش های عالمانه در حوزه "تاریخ تشیع اثنی عشری" را سامانی مناسب بدهیم تا بیش از پیش شاهد تولید آثار فاخر علمی (و نه تبلیغی-ترویجی) در این حوزه باشیم.


🔻 ارجاعات:

 1- بنگرید: مهدی انصاری، کتابشناسی اسماعیلیه، تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، 1384

 2- نقل از: محسن الویری، زندگی فرهنگی و اندیشه های سیاسی شیعیان از حمله مغول تا صفویه، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، 1383، صص7و8

 3- همانجا

 4- تفصیل این موضوع را بنگرید در: حسن حضرتی، ماخذشناسی توصیفی تاریخ تشیع امامیه در ایران، تهران: انتشارات پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1383

🆔@Hassanhazrati50

Report Page