🛎

🛎


📝 میراث تاریخ نگاری شیعه(2)

✍🏻 حسن حضرتی


خیلی از مجادلات کلامی که بین محققان با گرایش های مختلف مذهبی در باب شیعه بودن این و یا آن مورخ در گرفته است، ریشه در چگونگی تعریف مفهوم "شیعه" دارد. زیاد شنیده و یا خوانده ایم که از قدیم تا جدید، نویسندگان مسلمان در باب شیعه بودن مورخان بزرگی مانند هشام کلبی، ابومخنف ازدی، ابن اسحاق، ابن هشام، یعقوبی، طبری، مسعودی و...، دیدگاه های ضد و نقیضی را ابراز کرده اند. این جدال علمی اینک هم در نزد محققان تاریخ اسلام و حتی در باره بزرگترین آنان یعنی محمدبن جریر طبری وجود دارد. برخی از محققان سنی و شیعه او را سنی تمام عیار می دانند و بعضی از تاریخ ورزان شیعه و سنی در باره او "کان تشیع ابوجعفر محمدبن جریر طبری" را سر می دهند. ریشه این اختلاف نظرهای شدید و عمیق در باب "شیعه" و یا "سنی" بودن این مورخان نامی در چیست؟ این کشمکش ها در باره اعتقادات مذهبی مورخان مسلمان، همواره بوده است. شیخ مفید در حالی که خیلی از مورخان شیعه و سنی، از ابومخنف لوط بن یحیی ازدی صاحب مقتل الحسین به عنوان مورخ شیعی یاد می کنند، او را سنی می داند و تعجب همگان را بر می انگیزاند. در آن سوی، قاضی نورالله شوشتری در قرن نهم هجری از امیر علیشیر نوایی و عبدالرحمن جامی هم به عنوان نخبگان شیعه زمان خود نام می برد. شاید برخی از این کوشش ها رنگ و بوی تلاشی عامدانه در جهت تطویل فهرست بلندبالای عالمان شیعه و یا سنی در جبهه شیعیان و سنیان در مقام رقابت با یکدیگر باشد، ولی دلیل دیگری هم می تواند داشته باشد و آن عدم توجه به این دقیقه که مفهوم "شیعه" و یا "سنی" مفهومی تاریخی است و در بستر تاریخ به تبع تحولات زمانه دچار قبض و بسط معنایی گردیده است. بنابراین ارائه هر تعریفی از این مفاهیم بدون توجه به قبض و بسط تاریخی آنها خطا خواهد بود. 

آنچه موجب شکل گیری این منازعات کلامی در باب شیعه و یا سنی بودن این و یا آن مورخ گردیده، بیشتر ریشه در عدم توجه به این موضوع است که باید این مفاهیم را تاریخی دید و نگاه فراتاریخی به این مفاهیم نمی تواند با واقعیات هماهنگ باشد و صرفا مفهومی انتزاعی را پیش روی ما قرار خواهد داد که امکان انضمام و الصاق آن به این بزرگان را نخواهد داشت. باید توجه کنیم، وقتی نسبت شیعه بودن را به یعقوبی، طبری، مسعودی و ... میدهیم، مفهوم تشیع را در ذهن چگونه تعریف کرده ایم؟ و این تعریف ما از تشیع تا چه اندازه با تعریف موجود در زمانه این مورخان هماهنگ است؟ به بیان دیگر، یعقوبی و دیگران براساس تعریف ما از تشیع، شیعه به حساب می آیند یا بر اساس تعریفی که جامعه آنها از تشیع ارائه می کند؟ آیا در تعریفی که از مفهوم شیعه و دیگر مفاهیم تاریخی ارائه می کنیم توجهی به توسعه و یا تحدید معنایی این مفاهیم که در دوره های مختلف تاریخی دچار آن شده اند، داریم یا نه؟ بی شک اطلاق شیعه به کسی، به عنوان مثال در دوره پیشاصفویه، با دوره صفویه و پس از آن کاملا متفاوت است. در دوره پیش از صفویه، شاعری نقشبندی مسلک مانند عبدالرحمن جامی که در سنی بودن آن تردیدی نیست، وقتی اشعاری در ستایش و مدح علی (ع) می سراید و به جهت ارادت و گرایش هایی که به اهل بیت (ع) نشان می دهد، برخی از عالمان شیعه به راحتی او را در فهرست شاعران شیعی مذهب قرار می دهند و استدلال شان به اشعاری از این دست از عبدالرحمن جامی است که مورد اعتراض سنیان متعصب هم گردیده و در سفر به بغداد او را دچار دردسر هم نمود: اصبحت زائرا لک یا شحنه النجف   بهر نثار مقدم تو نقد جان به کف

این در حالیست که این اظهار ارادت ها، و به بیان اعتقادی، صرفا اعلان تولی نمی توانست در دوران صفوی موجبات شیعه نامیدن کسی را فراهم کند؛ چرا که در کنار تولی حتما تبری هم می بایست اظهار شود و در مقابل لعن خلفای نخستین، "بیش باد و کم مباد" سر دهد. آن توسعه معنایی مفهوم "شیعه" در دوره پیشاصفوی را نمی توان با این تحدید معنایی در دوره صفوی نادیده گرفت. آیا می توانیم با ارائه تعریفی ثابت از مفهوم "شیعه"، این توسعه و آن تحدید را یکجا لحاظ کنیم، آن گونه که هم جامی و هم علیشیر نوایی در درون آن بگنجند و هم قطیفی و ملا هادی سبزواری و مجلسی ها؟

بنابراین لازم است پیش از آنکه به کسی نسبت شیعی و یا سنی بودن بدهیم، تعریف خودمان را از این مفهوم، متناسب با زمینه context آن، ارائه کنیم. نه این که تلاش کنیم بر اساس تعریفی که الان از شیعه بودن داریم، مورخان مسلمان را شیعه تلقی کنیم. عدم توجه به این ملاحظات یعنی افتادن در دام مغالطه تاریخی "زمان پریشی". "زمان پریشی" مغالطه ایست که اصحاب ایدئولوژی ها بدان دچار می شوند: سنجیدن دوران قدیم و ارزش داوری در باره رویدادها و زندگی ها و انسان ها بر پایه معیارهای نظری یا اخلاقی دوران معاصر.

اما آنچه در ادامه این نوشتار به برخی از مورخان عنوان شیعه اطلاق می شود نه براساس تعریفی خاص بلکه براساس توافق بین الاذهانی مورخان در باب برخورداری از نگرش های شیعی از سوی آنان است و لاغیر. زیرا در این مقال به دنبال صدور حکم در باب شیعه بودن و یا نبودن این و یا آن مورخ نیستیم بلکه می خواهیم در باره تاریخ نگاری شیعی به طور کلی سخن بگوییم، ولی اینکه چه کسانی در درون این تاریخ نگاری مصداقا جای می گیرند موضوع دیگری است که کم و بیش برخی از محققان ارجمند به آن پرداخته اند.

🆔 @Hassanhazrati50

Report Page