┌────── ⋆ ──────┐

┌────── ⋆ ──────┐

᭨Love ᭨

Luna

💚✨چقدر کویوت :(

):ابنباتام

ناشناسم توی تلگراف نشد اینجا گذاشتم بهم حتما نظر بدید🌟🧸

https://t.me/BChatBot?start=sc-7714-qGHqWqn

چشمای خستش برای آخرین بار روی اون تیکه سنگ سرد چرخی زد آه درد مندش بلند کرد

اشکاش مثل چند دقیقه پیش داغ بود صورت یخ زدشو کمی گرم میکرد

 اما این برای از بین بردن رنگ قرمز شون بی فایده بود. 

مثل هفت روز قبل به غم انگیزی ساعت های اول اشک می‌ریخت. خاک سرد بود اما قلب نایل هیچ وقت نمیتونست اینو قبول کنه اون زیادی کوچولو ناز بود برای تحمل یه همچین چیزی ؛ پس برای خلاص شدن از این بار اضافی 


مجبور بود به اشک ریختن تا شاید کمی از دلتنگیش عذابش کم کنه اون رفته بود اما هنوزم حضور گرمش نفسای آرومش دستای سفید تزئین شدش با رگ های برجتسش لحظه به لحظه با نایل بود 

دوست داشت بتونه تا با شان خیالی زندگی کنه اما این نشدنی بود انگار ( شایل شیپرا دستا بالا) 

حقیقت واضح تر از قبل بهش یاد آوری میکرد که توهماش دروغه اون خودش شان دید که آروم خوابیده بود صورت فرشته گونش آری از هر گونه رنگی به سفیدی پاکی رسیده بود 


آره شان بهترین دوستش ترکش کرده بود نایل دربه در تر از همیشه محتاج خنده های هم بازی های بچه گیش بود 


اما دریغ از یه نجوا ؛ لبخند تلخی زد دستای خشک شده از سرماشو روی چشمای درخشان خیسش کشید 

اگه تا الان دووم اورده بود به خاطر وجود گرم عشقش بود که تا الان پایبندش کرده بود .

همین بازو هایی که دورش حلقه می‌شدند تا یاد آوری کنند گریه کردن بسه وقتش دیگه برگردن 

تلخندی زد برای چند هزارمین بار دستای هری رو با شان مقایسه کرد :) 


هری: دارلینگ سردته دیگه باید برگردیم 


آروم توی گوش نایل زمزمه کرد از سرد نرم بودن لاله گوشش که به دماغش برخورد مسمم تر از قبل فهمید که پسر ظریفش سردش شده


هیچ دوس نداشت تصور کنه که پسر کوچولوش روی تخت زیر پتو میلرزه عطسه می‌کنه از گلو درد هیچی نمیخوره لاقر شده این افتضاح بود ! 


آروم دستای حلقه شده دور کمر باریکشو که حتی از زیر کت هم بازم توی دستاش جا میشد ؛ بالا کشید تا نایل بلند کنه 


بری اینکه گرمش کنه بدن گرم شو به بدن نایل چسبوند دستشو بین موهای نرمش که تهش یکم بلوند بود کشید سرشو روی شونش گذاشت با نوازش کمرش سعی کرد آرومش کنه


 این وضعیت دیگه داشت هری دیوونه میکرد اون‌پسرک شیطون تپل هری کو ؟ با رفتن شان نایل هم عوض شد مسلما اون حساس خسته شده بود

 هری باید به پسرش می‌رسید باید مثل قبل میکردش


هری : باز میای پیشش 


وقتی که نایل دنبال خودش کشید گفت خب تنها کاری که میتونست بکنه اینه نایل بیاره اینجا تا شان ببینه توی دلش باهاش حرف بزنه خالی بشه . هری هم ناراحت بود از نبودن شان اما بیشتر نگران بیب بوی غمگینش بود 


در باز کرد نایل نشست خودشم پشت فرمون نشست 

دست نایل گرفت ماشین روشن کرد به سمت خونه که فاصله خیلی زیادی با اون مکان نداشت روند 

جلوی در ترمز زد نایل دید که بی هدف به بیرون خیره شد آبی های غمگینش؛ غمگین ترین بلوری های فیروزه ای بود 

پوفی کشید خم شد گونشو بوصید نایل از فکر بیرون اورد

 از ماشین پیاده شدند 

هری دست نایل گرفت روش بوسه ای زد 


نایل در جواب دستشو فشار داد در خونه رو باز کرد 


هری دیگه تحمل این همه سردی نداشت پس آروم نایل هل داد بقلشو بقلش کرد 


دماغشو توی موهای نایل فرو کرد از بویی که زندگی بخش بود نفس عمیقی کشید 


دوست پسرش آروم تر از قبل به نظر می‌رسید بدنش داشت گرم تر میشد 


نایل روی کولش انداخته این جیغ خفه نایل بود که هری به خنده انداخت 


نایل: بزارم زمیننن


هری : نوچچ


نایل روی مبل کنار پنجره گذاشت واسش لباس در آورد شونه رو برداشت با حوصله جوراباشو در آورد شلوارشم همراه کت پلویرش روی زمین انداخت 


چند لحظه محو بدن سفید بدون مو عه نایل شد اما قبل اینکه نگاهش بره پایین تر خم شد روی قبلش بوسید 


نایل حقیقتا ارومشیو که این چند وقته از دست داد بود داشت ذره ذره به دست می‌آورد 


دستشو توی موهای کوتاه هری کشید دلش یه کیس میخواست اونم از نوع تنبلش اما لخت بودنش اجازه نمیداد از سرمایی که کم کم داشت توی‌وجودش رخنه میکرد ساده بگذره یه کیس شروع کنه 


نایل: هرح من سردمه :(


هری: اوکی بیب بزا تنت کنم 


بافت درشت یاسی رنگ با شلوار یخی تن نایل کرد موهاشو آروم شونه کرد 


نایل دستاشو روی لپای هری گذاشت بهش برای کیس زل زد خسته تر از اونی بود که خودش بخواد شروع کنه


هری نشخندی زد بقل لباشو عمیق بود وقتی تقلای بی جون نایل برای کیس دید لباشو روی لباش گذاشت آروم عمیق عاشقانه بوسید 


نایل از سافت بودن هری تعجبش گرفته اما این تعجب دوومی نیاورد چون هری با تمام قدرتش لبای نایل رو گاز گرفت مکید 


تا حدی که ناله درد مند نایل باعث شد بکشه عقب خون کمی که روی دندونای خرگوشیش مونده بود لیس بزنه


نایل فاکی توی دلش گفت دستاشو برای بقل باز کرد 

هری بقلش کرد به سمت پایین رفت اون بافت یاسی رنگ خیلی می‌پسندید شدید به نایل میومد بیشتر از قبل بقلی ناز کردنی میکردش 


 هری عاشق این لطافت بود . نایل گذاش روی مبل امروز حتما غذای کامل بهشمیداد این چند روزه غذای خاصی نخورده بود بهش سرم زده بودند ولی امروز نمیزاشت باز پوست بیبیشو کبود کنن تا سرم بزنن 


غذا میکرد تو حلقش تا نمیخورد دست بردار نبود 


سیب زمینی ها و استیک های آماده رو گذاشت سرخ تر بشن 


رفت تا پیش نایل باش 


روی کاناپه بزرگ پشت هری جا گرفت اونو روی پاهاش نشوند بقلش کرد 


روی موهاش بوسه زد توی گوشش زمزمه کرد چقدر دوسش داره 


هری : لاولی شان دوست نداره تو انقدر ناراحت باشی اون جاش خیلی خوبه پس آروم بگیر یکم 


نایل وولی خورد دستشو روی سینه هری کشید 

شاید حق با هری بود 

بافت یاسیشو دوست نداشت چون مشکی نبود اینم میدونست هری خواست لباس تنش کنه تا مشکی هاشو رنگی کنه 


دیگه توانی نداشت برای مقابله پس گذاشت هری هرکاری میخواد باهاش کنه هری بهش با زور غذا داد


اون لقمه ها سخت تر از هر سنگی داشت پایین می‌رفت از گلوش اما اشتیاق هری راحت ترش میکرد 


نایل : هرح خواهش میکنم بسه 


هری: پوف باشه باشه


هری : پرتی بوی میخوای چیکار کنیم؟ 


وقتی لپ نرم یکم لاقر شدشو نوازش میکرد زمزمه کرد چشمای خمار نایل خبر میداد که اون از نخوابیدن های دیشبش خستشه میخواد بخوابه

بی حرف کاناپه رو باز تر کرد پتوی نرم صورتی نازک روی نایل انداخت کوسن زیر سرش گذاشت 


هری: بخاب لاو 


نایل : نرو 


هری روبه روی نایل دراز کشید بقلش کرد نایل توی بقلش آروم آروم بعد از هشت روز خوابیدبعد از نوازش کردن موهاش بوسه های آرومی روی پیشونیش میزاشت تا اگه یه وقت باز کابوس دید پیشش باشه 


کل اون یک ساعتی که نایل خواب بود بقلش کرد بوصیدش یکم رفع دلتنگی کرد 


هری با دیدن چین خوردن بینی نایل متوجه شدکه کم کم داره از خواب بیدار میشه اخمش نشون میداد هنوزم خستس 

معلومه که هری نایل با تک تک حرکاتش میشناخت


هری : سفید برفی من بیدار شدی ؟ 


نایل : اومم ولی خستم هنوز 


زمزمه کرد سرشو توی سینه هری فرو برد لپشو از روی پیرهنش روی سینش کشید 

هری خنده ریزی کرد 


خم شد تا نایل ببوصه 

لباشو روی لباش گذاشت بوسه های ریز تند محکم گذاشت 


نایل بقل کرد به سمت سرویس بهداشتی بردتش 


صورتشو با دقت شست روی چشمای پف کرده شو نوازش کرد 


نایل سرشو به شونه هری تیکه داد بی اختیار اشکاش ریخت


هری: هی هی چی شد ؟ 


نایل سرشو تکون داد فقط گذاشت اشکاش بریزه


 همینه حالت خوبه میخندی میگی آرومه جاش از تو بهتره اما در عرض ثانیه حالت بد میشه 


هری پشتشو نوازش کرد آروم بدنشو به جلو عقب تاب داد تا نایلر اروم کنه 


دستشو از زیر بافتش روی کمرش گذاشت پوست نرم حساسیشو زیر انگشتاش نوازش کرد 


هری: آروم شدی عزیزم ؟ 


نایل اوهومی‌گفت 


نایل : تو خیلی خوبی هری 


هری پیشونیش بوصید بوسه هاشو روی کل صورتش گذاشت 


هری: پس به خاطر عالی بودن من گریه می‌کنی 


شوخی کرد تونست هرچند کم لبخند نصف نیمه ای روی لب های نایل بیاره 


دستشو گرفت با خودش به سمت بام شیشه ای خونه که توش شومینه وجود داشت برد


 یه قسمت مجزا از خونه که همه جاش پر از کوسن پتو های نرم رنگی رنگی ریسه خوراکی های خوشمزس 

یه جای دنج کوچولو که نرم گرمه برای نایل


 اون باید استراحت میکرد تا بهتر شه.


در کشو ایه چوبی سفید رنگ باز کرد . میدونست که نایل از شلوار متنفره از ضبریش(؟)

 بیزاره پس بعد از نگاه کردن به چشمای متعجب نایل بعد از روشن کردن منبع نور آرامش بخش اون سالن


شلوار نایل از تنش در آورد 


نایل : چرا ؟

هری: تو اینجارو دوست نداری ؟ 

نایل : چرا چرا 

رونای سردشو آروم نوازش کرد 


نایل روی زمین گذاشت بافتش انقدری بلند بود که احساس معذب بودن بهش دست نده هرچند این فقط هری بود لخت شم دیده بود 


به ماگ که توش کافی بود زل زد هری واسه گرم کردنش 

واسش کافی درست کرده بود شومینه رو روشن کرد بود

 آبنمای کوچیکی که‌ توی گوشه قرار داشت دورو برش با کتاب پر شده بود بعد از مدت ها دوباره داشت آبش گرم میشد


به گیاهایی که با باریدن بارون برف زنده می موندن روزای دیگه پژمرده میشدن نگاه کرد


 چقدر زندگی کوتاه اما دلپذیری داشتن توی سفیدی اطراف سبز تر از هروقت دیگه میدرخشیدن با رنگ گرفتن دورو برشون کم رنگ به خواب رفته ؛ میشدند 


 توی‌گلدون های سقفی لامپی خیس تر از هر وقت دیگه ای بوی خاک خیس اون فضا رو پر کرده بود زمین چوبی بوی عود میداد 


همه اینا نایل عجیب آروم میکرد پاهاشو روی چوب کشید از گرم بودنش هومی بلند گفت


هری پیش نایل روی زمین نشست طبق عادت توی بقل هم کافی شون خوردند به تیکه های ریز سفیدی که داشت زمین با سنگ فرشی برفی میپوشند زل زدند.


هری از هر نگاه خیره نایل روی اون سالن نقلی خوش حال میشد انگار که تونسته باشه حال هواشو عوض کنه ذهنشو از شان پرت کنه 


نایل به حالت M نشسته بود


 ( یعنی این شکلی که روی زانو میشینن بعد ساق پاهاشون کنار روناشو قرار میگیره همچنان رو زانو هاشونن)


با پاهای سفید تپلش باسنش که با باکسر هم رنگ بافتش ست شده بود به بیرون خیره شده بود

 آروم ماگ خالیشو که بین لباش بود لیس میزد


آب دهنشو قورت داد به بندای پاپیون خورده بقل روناش زل زد 


خواب بود یا بیدار ؟ 

بی حواس موهاشو کشید 

از پشت به اون سکسی کوچولو که داشت به هری التماس میکرد تا بیاد تصاحبش کنه خیره شد 


لیسی به لباش زد از پشت دستاشو دور شکمش حلقه کرد زمزمه کرد : ددی حواسش هست که چشمات فقط به اون بیرون خیرس 


نایل آروم اب دهنمو قورت داد نفسش حبس کرد چند وقتی میشد تماس فیزیکی آنچنانی نداشته الان بدنش سریع ری اکشن نشون میداد 


حس لبای هری که بی حرکت داشت به سمت گردنش حرکت میکرد پوستشو‌ خیس میکرد انگشتاش که داشت سر دیکشو از روی باکسر نرم فشار میداد 


باعث میشد خواسته ناخواسته به بدنش قوس بده لباشو به شدت گاز بگیره 


هری سرشو سمت خودش بگردوند دقیقا همون قسمتی که گاز گرفته بود شدید تر گاز گرفت 

خب اینم تنبیحش 


نایل : اخخخ


هری: اوم فکر کنم یاد گرفتی فندوق‌ درسته ؟ 


نایل: ب..بله آقا 


خنده ریزی کرد اه بلند نایل در آورد وقتی دندونش خشن با گردنش برخورد کرد 


نایل: عااااحححح 


هری نفس عمیقی از گردنش کشید دستاشو با فشار دادن های عذاب اور تا روی باکسر نایل کشید خیسه خیس بود

خوشش میومد جوری که نایل ظریف محتاج زیر دستاش بود 


وقتی بدون هیچ پوششی دیکشو لمس کرد ناله از ته دلش بلند شد سرشو روی شونه هری گذاشت چشماشو بست


هری یکی از دستاشو زیر بافت نایلبرد نایل با هیجان به دستای که روشون رینگ های طلایی جواهری بود خیر شده که چه جوری دارن روی بدنش کشیده میشن مشخص نیست کدوم قسمت قراره زیر لمسش بره 


با پیچیده شدنه نیپل ش لذت تمام بدنشو درگیر خودش کرد نایل لعنتی به این که چقدر اون قسمت حساس فرستاد 


نایل : ححرررههیییی


هری: جیغای خوشگلتو دوس دارم بیب بوی 


از روی شلوار دیکشو روی خط باسنش فشار داد 


نایل چشمای برق زدشو بهش دوخت سر هری برای کیس به سمت پایین کشید 


شهوت داشت بدنشو کنترل میکرد 


هری لبای نایل بوصید هری کمرشو که قوس گرفته بود چنگی زد 

نایل نرم کمرشو راست چپ کرد عمیق تر هری بوصید اما هنوزم به سرعت هری نمی‌رسید 


هری یکی از انگشتاشو برد بالا گردن نایل گرفت نایل آهی کشید با نفس های بریده بریدش

 بدنشو بی کنترل تر روی هری پیچ تاب میداد 


هری فاک بلندی از لرزش رونای نایل گفت گردنشو ول کرد رگ های آبی رنگ باد کردشو 


خیس بود زبونشو روش کشید بعد عقب کشیدن فوتی روشون کردن لرزش بدن نایل خیس تر شدن باکسرشو دید 


نایل: من خیلی خالیم لطفا 


هری : می‌دونی که قرار نیس آروم باشم لیتل دال


نایل دستای هری میدید که جلوی چشماش قرار گرفته این هیجان صد برابر میکرد واسش  


تا اینکه چنگ زده شدن قسمت داخلی رونشو توسط هری حس کرد 


جوری که دستای بزرگش با قدرت بدن سرکششو آروم میکرد باعث میشد از ته گلوش هری صدا بزنه 


نایل: ححررححح 


هری: هوم بیب ؟ 


نایل: فاک می


هری: با کمال میل سویتی 


نیشخندی زد بالیز هاشو مالید شکمشو بشکونی گرفت 


نایل لباشو باز گاز گرفت به رون هری چنگ زد 


هری : دوس داری لمست کنم ؟ ها؟ تو عه کوچولو دوس‌داری من باهات بازی کنم 


ناخونای کوتاهشو با احتیاط روی وی لاینش فشار داد 


نایل : لطفا لطفاً لطفا 


هری: لطفا چی سویتی ؟ 


نایل: باهام بیشتر بازی کنیی 


با مظلومیت گفت پاهاشو بیشتر از هم باز کرد هری روی باسنش ضربه زد 


هری: بلند شو 

دستشو از روی چشمش برداشت 


نایل با عشوه روی بالشتا دراز کشد پاهاش و باز باز کرد دست هری رو گرفت هری روی خودش کشید 


نایل: ضبر درش بیار هزاا


هری کف دوتا دستشو دو طرف رونای نایل زد 


شلوار تنگ مشکیشو به زور از پاهای باریکش بیرون کشید 


روی نایل خم شد بوسه ای رو شروع کرد خط نازک باکسر از روی سوراخ نایل کنار زد انگشتشو روش کشید اما داخل نمی‌برد 


نایل خودشو پایین تر کشید که هری دستاشو برد عقب 


هری : عاعا خوشگلم قرار نیست آمادت کنم 


توی گردنش زمزمه کرد : می‌دونی که این یه تنبیح خوشگلم 


بولیز ساتنشو چنگ زد دستای جلو اومده نایل بعد از در آوردن بافتش بست 

بی پروا تر دستاشو دور استخون های قفسه سینشو چنگ زد 


بوسه هاش روی شکمش نشست ناف بردامشو لیس زد 


نایل : اوممممم دیگه نمیتونننمم 


نفس نفس زد دستاشو کشید این درد دوست‌داشت درد بسته شدن نکرده شدن توسط هری آما سوراخ خالش که نبض میزد هوش از سرش می پروند


نایل: هررحح سوراخم نبض میزنع..


با حرص گفتی هری نشخندی به بی قراریش زد 

لپاشو با حرص داد عقب تا سوراخشو ببینه

 جوری که قرمز شده بود نبض میزد دور هیچی منقبض منبسط میشد دیک هری به سفت ترین درجه ممکن می رسوند 


هری: فاک بهت بیب بوی فاک 


نایل :یس فاک می استایلز فاک مییی


هری : همین الان بیب 


هری که التماسای مورد علاقشو شنیده بود دیکشو بدون هیچ لوب آمادگی با خیسی کامش توی نایل بی هیچ رحمی فرو کرد 


نایل حس میکرد داره جر میخوره هری واسش بزرگ تر از قبل بود


هری: اومم چند وقته زیرم نبودی هوم؟ 


نایل : عااحخخخخ جرجررر خوردمممم اهههه


هری : هوممم تنگی شدی عسلم گشادت میکنم 


از گرمی داغی دورش هوم دیگه ای کشید دیکشو کشید بیرون اورد دوباره کرد توی پسر لرزون زیرش 


نایل: ت تککونن بخوروررر


هری کمرشو محکم تکون داد لباشو برای بوسه روی لب های قرمز ورم کرده نایل کوبید 


نایل از لذت میخواست بیشتر جیغ بکشه گریه کنه دیوار های سوراخش رگای باد کرده هری حس میکرد کش اومدن رینگش دور هری حالشو داشت بد جور بد میکرد 

حالش از لذت بده بد بود 


بدنش داشت به سرعت زیر هری عقب جلو میشد جیغاش توی دهنش خالی میشد هری برای نفس کشیدن عقب کشید به نیپل های کبودش‌ حمله کرد تا میتونست مک زد 


نایل بلند بلند گریه میکرد نفس نفس میزد 


نایل: من ...ن دارم م... میام عااااحححح


هری دیکشو‌د دراورد 


هری : داگی شو سریع 


نایل به سختی غلتیی خورد


باسن شو آورد بالا 


هری بی وقفه تا ته توی نایل کرد کمر شو بین دستاش گرفت از همون اول ضربه های محکمشو شروع کرد 


دستشو به گردن نایل رسوند به سمت پایین خمش کرد 

با اسپنک زدن بهش ناله نایل به بلند ترین حالت ممکن می رسوند


چون سوراخش پر بود با هر اسپنک درد لذت بیشتری حس میکرد نفساش عمیق میشد 


تا اینکه پروستات باد کردش زیره ضربه های هری باعث شد بدنش بلرزه جیغ بکشه 


نایل : هرححح عاه عاه عاههه من بکن محکمتتترر تر اوممم همون جاااااا 


هری : ح حتما پسرخوشگلم هوممم داری میای ؟؟ 


نایل نتونست جوابشو بده با جیغ زدن اسم هری ارضا کردن گوشاش با فشار خودشو توی باکسرش خالی کرد 


از منقبض شدن سوراخ نایل دورش با فشار خودشو خالی کرد برای جلوگیری کردن از اه بلندش شونشو گاز گرفت 


نایل: هوممم اوممممم مرسی ددییی 


خنده ریزی کرد باسنشو دور دیک هری تکون داد بدون لمس اومدن لذت خیلی زیادی برای اون‌ پسر بچه شیطون بعد از مدت ها داشت 


پر پره بود این حس خیلی دوست داشت 


هری از نایل کشید بیرون مثل همیشه نایل روی کمرش دراز کشید پاهاشو باز کرد هری بند باکسرشو از دو طرف رونش باز کرد تقریبا جرش داد


دستشو روی دیک خیس نایل کشید دستشو داد سمتش تا لیس بزنه 


نایل با خنده لوندی دستاشو لیس زید  


هری پوزخندی زد رون نایل محکم گاز گرفت به‌خاطر باز بودن سوراخشو حساس بودن بدنش نا خدا گاه بدنشو دور هری تنگ کرد ناله کرد 


نایل: هرییییححح آیی


دستای هری با خوشنت پاهاش و از هم کنار داردمحکم تر گاز گرفت لیس زد نایل بی اختیار کام هری با فشار از سوراخش ریخت بیرون 


هری لیس زدن هاشو تا سوراخش پیش برد کامشو لیس زد 


نایل: ااومم ددییی 


سوراخشو باز تر کرد 


زمزمه کرد : مرسی 

ریز خندید 


هری بوسه ای روی سوراخش گذاشت گازی گرفت 


نایل: اخخخخ 


هری : گشاد شدی بیب باید این خوشگل کوچولو صورتی ببینی که چجوری گشاد تنگ میشه 


نایل: من خوابم میاد هری حال راند دوم ندارم بیا باهم بخابیم ددی 


بشکونی از دیک هری گرفت توی بقلش ولو‌شد 


هری بقلش کرد دوتاشون باهم آروم خوابیدن نایل بعد از چند وقتی شادی کوچیکی توی قبلش حس میکرد


هی حالتون چه طوره فندوقک ها؟ راستش اولین اسمات که واسه نری نایل می‌نویسم از نظر من نری یه فرند شیپ ولی خب امید وارم خوشتون بیاد نری شیپر ها راضی باشن حتما بهم نظر بدید تا اشکالاتمو بدونم مرسی 💙

دوس داشتید هری تاپ هم میزارم 😘🎊


Report Page