★✧❁﷽❁✧★

★✧❁﷽❁✧★

أنجمن علمی_فرهنگی أنصار المهدی عج

کانال پدر مهربان

کانال شکست مدعی یمانی

« اولین مجموعه تخصّصی مهدویت و نقد مدّعیان دروغین »

🔹🍃🌸⊰𖠁⊱⊰𖠁⊱⊰𖠁⊱━═━━═━ا

بخش دوم: روایات

روایت سوم، حدیث مدینه:

 «أنا مدینة العلم و علی بابها فمن أراد العلم فلیأت الباب».
ترجمه: «من شهر علم هستم و علی درب آن، پس هر کس علم می خواهد از درش وارد شود».

بررسی سند حدیث:

الف) راویان این حدیث: امیرالمومنین علیه السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله، عبدالله بن مسعود، حذیفة بن یمان، ابن عمر، انس بن مالک، عمرو بن عاص.


ب) مصادر این حدیث: مناقب ابن مغازلی ص85،83،81،80، مستدرک الصحیحین ج3 ص126و 127، تاریخ ابن کثیر ج7 ص359، تذکرة الخواص ص47، جامع الأصول ج9 ص473، مطالب السؤول ص35 و 61، تاریخ الخلفاء ص170، الصواعق المحرقة ص73، جامع صغیر ج1 ص108، جمع الجوامع ج1 ص388، مناقب خوارزمی ص40، تاریخ بغداد ج2ص377و ج 4 ص348و ج7 ص172و ج11 ص49 و ص204، الإستیعاب ج3 ص1102، کفایة الطالب ص220، اُسد الغاب ج4 ص22، ریاض النضرة ج2 ص255، ذخائرالعقبی ص77، فرائد السمطین ج1 ص98، تهذیب الکمال ج20 ص485، حیاة الحیوان ج1 ص55،أسنی المطالب ص69، الفصول المهمة ص19، کنزالعمال ج12 ص201 و ص212، ینابیع المودة ص400،254،234،72 و... .


ج) کسانی که به صحت آن تصریح کرده اند: یحیی بن معین، محمد بن جریر طبری، حاکم نیشابوری، محمد بن طلحه شافعی، سبط بن جوزی، گنجی شافعی، ابن جزری، سیوطی در جمع الجوامع، متقی هندی، بدخشانی در نزل الأبرار و...


د) احادیث موید حدیث مدینه:

1- «أنا دار الحکمة و علی بابها» که بیش از 56 نفر از علماء اهل سنت آن روایت کرده اند.

2- «أنا مدینة الحکمة و علی بابها» که بیش از 12 نفر نقل کرده اند.

3- «أنا دار العلم و علی بابها».

4- «أنا میزان الحکمة و علی کفّتاه» 4 نفر نقل کرده اند.

5- «أنا مدینة الفقه و علی بابها» 4 نفر نقل کرده اند.

6- «أنا میزان الحکمة و علی لسانه» غزالی و میبدی نقل کرده اند.

7- «علی باب علمی و مبیّن لأمتی ما أرسلت به» 13 نفر نقل کرده اند.

8- «أنت باب علمی» 9 نفر نقل کرده اند.

9- «هذا علی أمیرالمومنین عیبة علمی (وعاء علمی)و بابی الذی أوتی منه (یا نزدیک به این مضمون)» 9 نفر نقل کرده اند .

بررسی دلالت حدیث:

بیان اول

1- پیامبر صلی الله علیه وآله شهر علم هستند و علم ایشان به موضوع خاصی محدود نمی شود لذا منتهای علم شریعت و طریقت و حقیقت نزد ایشان است و علم شریعت، خود شامل علم لغت عرب برای فهم کامل قرآن، علم تفسیر صحیح قرآن بلکه مراد پروردگار جل جلاله از هر آیه، علم به تمام عقاید صحیح، علم به تمام احکام و مراحل اخلاق ووو می شود.

2- مراد از این تشبیه صرف مبالغه در بیان محدوده علم حضرت است نه اینکه این تشبیه، از همه جهات باشد لذا از این بیان لازم نمی آید که مدینه علم حضرت همچون مدینه ها و شهرهای واقعی دارای سور و دیوار، خانه ها و کوچه ها، زمین های زراعی و غیر زراعی، کوه و دشت و درختان و چاه های آب، و خانه هایش دارای در و پنجره و غیره و درش دارای حلقه باشد. بنابر این تمام احادیثِ ساختگی که اهل سنت در مقابل این حدیث بافته اند و در آنها افرادی را به عنوان دیوارهای شهر علم حضرت یا حلقه درِ شهر علم و یا از همه عجیب تر سقف آن شهر معرفی کرده اند بطلانش واضح است. احادیثی مثل: أنا مدینة العلم و ابوبکر اساسها و عمر حیطانها و عثمان سقفها و علی بابها یا: أنا مدینة العلم و ابوبکر و عمر و عثمان سورها و علی بابها یا: أنا مدینة العلم و علی بابها و حلقتها معاویة .


و این سخن ما را که تشبیه کامل مراد نیست،روایت عاصمی تایید می کند. او از پیامبر صلی الله علیه وآله روایت کرده که به علی علیه السلام فرمودند: «إنّ الله أمرنی أن أدنیک و لا أقصیک و أعلمک لتعی و اُنزلت علیّ هذه الآیة: و تعیها أذن واعیة؛ فأنت الأذن الواعیة لعلمی؛ یا علی أنا مدینة العلم و أنت الباب و لا تؤتی البیوت إلاّ من بابها: ... یا علی من شهر علمم و تو درب آن، و وارد خانه ها نمی شوند مگر از درهای شان» . در این حدیث، حضرت ابتدا خود را به مدینه تشبیه کردند و در ادامه از لفظ «مدینه» عدول کرده، از لفظ «بیوت: خانه ها» استفاده نموده، فرمودند: «راه ورودی خانه ها جز درشان نیست» در حالی که باید گفته می شد: و راه ورودی شهرها جز دروازه شان نیست. لذا در می یابیم که این تشبیه تنها در مقام بیان محدوده علم حضرت است.


3- همه مسلمانان محتاج علم پیامبر صلی الله علیه وآله بلکه ملزم به تبعیت از آن هستند.

4- راه دستیابی به علم ایشان، درب شهر علم یعنی علی علیه السلام است و این کنایه از آن است که اولاً علم پیامبر صلی الله علیه وآله به طور تام و کامل نزد امیرالمومنین علیه السلام است و ثانیاً راه دستیابی به آن علم، پیروی از علم امیر المومنین علیه السلام می باشد.

5- هر کس می خواهد به شهر علم آن حضرت دست یابد باید از درِ آن یعنی از طریق امیرالمومنین علیه السلام وارد شود و این امر، امر تخییری نیست زیرا مراجعه به علم حضرت بر همه مسلمانان واجب است در نتیجه مراجعه به امیرالمومنین علیه السلام نیز واجب می باشد.

لذا یا کسی که به غیر امیرالمومنین علیه السلام مراجعه کند به علم نخواهد رسید و یا اگر هم به مقدار کمی برسد در حکم سارقی است که از غیر در وارد شده، همچنانکه قندوزی از امیرالمومنین علیه السلام روایت کرده: «و نحن ... الأبواب و لا تؤتی البیوت إلاّ من أبوابها فمن أتاها من غیر أبوابها سمّی سارقاً: ... و هر کس از غیر در وارد شود سارق نام دارد» .


نتیجه: وقتی همه مسلمین محتاج و ملزم به پیروی از علم علی علیه السلام در همه زمینه ها هستند چه کسی غیر از ایشان سزاوار ولایت است.


بیان دوم

حضرت علی علیه السلام بر همه علوم پیامبر صلی الله علیه وآله احاطه دارند و علم حضرت تنها محدود به دین و شریعت نمی شده، بلکه در نحوه حکومت و سیاست و جهاد و همه چیز اعلم بوده اند لذا ایشان نیز در همه آنها اعلم اصحاب است و با وجود اعلم نوبت به غیر او نمی رسد.


بیان سوم

در اختیار گذاشتن آن همه علم به پیامبر صلی الله علیه وآله قطعاً به خاطر نبوت ایشان بوده و در اختیار گذاشتن همان علم به امیرالمومنین علیه السلام وقتی ایشان نبی نیست با غیر مقام خلافت از نبی سازگاری ندارد.


بیان چهارم

معرفی آن حضرت به عنوان تنها باب مدینه علم و امر به همه به مراجعه به ایشان، نوعی منصوب کردن ایشان در رأس امور و خلافت است.


بیان پنجم

خود اهل سنت روایت کرده اند: من إستعمل عاملاً من المسلمین و هو یعلم أنّ فیهم أولی بذلک منه و أعلم بکتاب الله و سنة نبیّه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین: هر خلیفه ای کسی را فرمان دار مسلمین کند در حالی که می داند از او بهتر و عالم تر به قرآن و روایات وجود دارد یقیناً به خدا و پیامبرش و جمیع مسلمین خیانت کرده است. (کنزالعمال ج6 ص40)فما ظنک بالولایة العامة و الإمامة العظمی؟! پس وقتی ثابت شد که علم نبوت تنها نزد علی علیه السلام است بیعت با غیر او به عنوان خلیفه خیانت محض خواهد بود.

و از آنجا که این حدیث نیز برای خلافت بلا فصل امیرالمومنین علیه السلام بسیار کارایی داشته است بسیاری از علماء اهل سنت سعی کرده اند با طرح اشکالات و احتمالات متعدد، دلالت این حدیث را بر اثبات خلافت آن حضرت مخدوش کنند.

🔴 اشکالاتی مثل:

1. مراد از «علی بابها» یعنی «رفیع بابها». توضیح آنکه کلمه «علی» همچنانکه می تواند نام داماد پیامبر صلی الله علیه وآله و همسر فاطمه علیها السلام باشد می تواند ناظر به معنای لغوی آن یعنی رفیع و بلند بالا باشد پس این حدیث می خواهد بگوید که درِ شهر علم پیامبر صلی الله علیه وآله بلند و بالاست و دست هر کسی بدان نمی رسد

🌅جواب:

الف) عده زیادی از علماء اهل سنت این حدیث را در مناقب و فضائل امیرالمومنین علیه السلام ذکر کرده اند که می رساند این حدیث درباره آن حضرت صادر شده است.

ب) اگر مراد از «علی»، «رفیع» بود نمی آمدند در مقابل آن، حدیث مضحک «وعثمان سقفها» را بسازند.

ج) اگر مراد حدیث آن بود، عده ای اینقدر در تضعیف سندی آن تلاش نمی کردند.

د) بعضی روایات حدیث مدینه را خود امیرالمومنین علیه السلام درباره خود فرموده اند مانند :«أنا مدینة العلم» و این می رساند مراد از حدیث مدینه، شخص ایشان بوده است.

ک) احتجاج امیرالمومنین علیه السلام به این حدیث در روز شوری برای اثبات استحقاق خود به خلافت نشانگر بطلان این ادعاست.

ل) در آخر بعضی از احادیث مدینه چنین آمده که :«من أراد بابها فلیأت علیاً» یا: «فمن أراد الباب فلیأت علیاً» که روشن می کند مراد از «علی بابها» شخص امیرالمومنین علیه السلام است.

م) در بعضی روایات نبوی، حدیث مدینه جزء فضائل امیرالمومنین علیه السلام معرفی شده که مطلوب ما را آشکار می کند مثل فرموده حضرت که: «إنّ الله خلقنی و علیاً من شجرة أنا أصلها و علی فرعها و الحسن و الحسین ثمرها و الشیعة ورقها فهل یخرج من الطیّب إلاّ الطیّب؟ أنا مدینة العلم و علی بابها من أراد المدینة فلیأت الباب».

ن) در بعضی احادیث آمده که حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله دست ایشان را گرفته بودند و با اشاره به ایشان آن حدیث را فرمودند.

و) در بعضی احادیث آمده که حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله این جمله را خطاب به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند مانند: «یا علی أنا مدینة العلم و أنت الباب کذب من زعم أنّه یصل إلی المدینة إلاّ من قِبل الباب».

هـ) احادیث مویدی که قبلاً بعضی از آنها را آوردیم نیز این ادعا را باطل می کند مثل حدیث: «هو باب مدینة علمی» یا: «علی باب علمی و مبیّن لأمتی ما أرسلت به من بعدی حبّه الإیمان و بغضه نفاق و النظر إلیه رأفة و موّدته عبادة» یا: «أنت باب علمی».

ی) بعضی از خود علماء اهل سنت این ادعا را رد کرده اند از جمله: عاصمی در زین الفتی، ابن حجر مکی در المنح المکیة فی شرح القصیدة الهمزیة و منّاوی در فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر.


🔴2. باب مدینه که منحصر به یکی نیست بلکه یک شهر می تواند دارای چندین در باشد.


🌅جواب:

الف) اگر اینگونه بود چرا فقط همین یک در را معرفی کردند نه هیچ در دیگری را؟!

ب) چرا به مراجعه به همین یک در امر فرمودند نه درهای دیگر؟

ج) آن درهای دیگر کدامند؟ حتماً خلفاء سه گانه بوده اند زیرا نزد اهل سنت کسی برتر از آنها نیست. خوب اگر اینطور است که آنها بارها در بیان حکم شرعی یا تفسیر قرآن اشتباه کردند و چه بسیار به جهل خود اعتراف نمودند و خود اهل سنت بر رد بعضی فتاوای آنها اتفاق نظر دارند.

د) بعضی علماء اهل سنت بر انحصار باب این مدینه تصریح کرده اند مانند:

گنجی شافعی. او عنوان باب 58 کتابش را این قرار داده: در تخصیص علی در گفتار رسول صلی الله علیه و سلم به: «أنا مدینة العلم و علی بابها» ؛

محب الدین طبری. او عنوان یکی از ابواب کتابش را این قرار داده: ذکر اختصاص علی به اینکه او باب خانه علم و باب شهر علم است ؛

مُغُلطای بن قُلَیج حنفی. او در کتابش التلویح فی شرح البخاری نگاشته: از خصوصیات علی در آنچه ابوالثناء ذکر کرده: ... و علی باب مدینه علم است ؛

منّاوی. او نگاشته است: مصطفی صلی الله علیه و سلم مدینه ایست که جامع تمام مفاهیم دینی است و هر شهری به ناچار دری دارد و خود ایشان خبر داده که درِ این شهر، علی کرّم الله وجهه است لذا هرکس طریق علی را پیش گیرد وارد این شهر می شود و هرکس از آن تخطی نماید راه هدایت را گم می کند ؛

حرالی. او می نگارد: اولین و آخرین می دانند که فهم کتاب الله منحصر در علم علی است و هرکس نسبت به این نادان باشد از دری که خدا از پشت آن حجاب ها را برمی دارد گمراه گشته است . نیز می گوید:... شهر به ناچار دری می خواهد که بتوان از آن داخل شد و پیامبر خبر داده که باب شهر علمش علی است پس هرکس طریق علی را پیش گرفت وارد شهر می شود و کسی که طریق او را پیش نگرفت وارد شهر نمی شود .


🔴3. مراد از این حدیث آنست که علی نسبت به غیر اصحاب پیامبر باب مدینه علم است و إلاّ هر کدام از اصحاب بابی از مدینه علم پیامبر بوده اند.

🌅جواب:

اگر اینگونه می بود نباید اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله به علم علی علیه السلام محتاج می بودند در حالیکه مراجعه بزرگان اصحاب و حتی خلفاء ثلاث در مسائل و مشکلات علمی مختلف به آن حضرت، مشهور آفاق است و بزرگان اهل سنت به این حقیقت اعتراف کرده اند از جمله: ابن اثیر می گوید: و برای علی اخبار زیادی است و اگر ما آنچه که صحابه مثل عمر و غیر او از وی سوال کرده اند را بیان کنیم، کلام طولانی می شود ؛ گنجی شافعی می نگارد: و تحقیقاً ابوبکر و عمر و عثمان و غیر آنها از علماء صحابه در احکام با او مشورت می کردند در حالیکه به علم و کثرت فضل و برتری عقل و صحت حکمش معترف بودند ؛ نووی می گوید: سوال کردن بزرگان اصحاب از علی و مراجعه آنها به فتاوی و اقوال او در جاهای زیاد و مسائل مشکل، مشهور است ؛ حفنی می نگارد: علی باب مدینه علم است برای همین صحابه برای حل مشکلات به او محتاج بودند ؛ عجیلی می گوید: علی از احدی از صحابه سوال نپرسید ولی کل صحابه از او با حالت طلب هدایت، سوال می پرسیدند و این نبود مگر به خاطر خاموشی آتش سوال در زیر نور اطلاع ؛ ملاّی قاری می نگارد: و در معضلاتی که بزرگان اصحاب از او پرسیده اند و مراجعه شان به او، فضائل فراوانِ مشهوری وجود دارد.


🔴4. در حدیثی آمده که: أنا مدینة العلم و ابوبکر أساسها و عمر حیطانها و عثمان سقفها، و اساس شهر رتبه اش بسیار بالاتر از درِ شهر است.

🌅جواب:

با چشم پوشی از ضعف سند این حدیث حتی در نزد خود اهل سنت ، می گوییم: اگر بخواهیم مثل شما نگاه کنیم باید بگوییم که رتبه ابوبکر از خود پیامبر صلی الله علیه وآله هم بالاتر بوده زیرا پی و اساس شهر بر خود شهر مقدم است و تا پی و اساس شهری ریخته نشود خود شهر ساخته نمی گردد. غیر از اینکه اگر از لحاظ ظاهری نگاه کنیم رتبه دیوار از اساس و رتبه سقف از دیوار بالاتر است پس لازم می آید که عمر از ابوبکر و عثمان از آن دو برتر باشد که هیچ فرد سنّی این را نمی پذیرد و اگر از نظر معنوی نگاه کنیم آنچه که همیشه مطرح است باب ورود به معنویات است نه اساس و دیوار و سقف! لذا باب، اعلی و اشرف می باشد. این در حالیست که هیچ کس تا به اینک نتوانسته معنای سقف شهر را بفهمد!


🔴 5. در بعضی روایات آمده که: أنا مدینة العلم و ابوبکر محرابها و علی بابها، و جایگاه معنوی محراب قابل مقایسه با در نیست.

🌅جواب:

اولاً شهر که محراب ندارد و آنچه محراب دارد مسجد است لذا تعبیر محراب شهر تعبیر غلطی است ثانیاً اهل سنت روایت کرده اند که در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله و حتی خلفاء راشدین محراب وجود نداشته و آن حضرت از ساختن محراب نهی کرده اند و اولین کسیکه محراب ساخت عمربن عبدالعزیز بود و حتی سیوطی(علامه اهل سنت) کتابی در بدعت بودن ساخت محراب نگاشته و نامش را إعلام الأریب بحدوث بدعة المحاریب گذاشته است. حال با این همه چطور شده که شهر علم آن حضرت دارای محراب است؟! ثالثاً باب نسبت به محراب دارای امتیازات فراوانی است از جمله:

الف) هر شهری به ناچار باید در داشته باشد تا مردم از آن رفت و آمد کنند ولی نیاز ضروری به محراب ندارند.

ب) هرکسی که می خواهد وارد شهری شود به ناچار باید سراغ درش برود به خلاف محراب.

ج) کسی که از باب شهر روی گردان شود به داخل شهر دست نمی یابد به خلاف محراب.

د) باب شهرِ علم واسطه خروج علم از شهر به بیرون است به خلاف محراب.

و) باب بر تمام کسانیکه داخل شهر می شوند مشرف است به خلاف محراب.

ی) باب شهر، حافظ تمام چیزهایی است که در شهر وجود دارد به گونه ای که اگر نباشد درون شهر از دشمن و راهزن در امان نیست به خلاف محراب که چنین نقشی ندارد و ... .


🔴6. بر فرض که این حدیث بر اعلمیت علی دلالت کند ربطی به خلافت ندارد زیرا می شود کسی از نظر دینی اعلم باشد ولی از نظر سیاسی و نحوه حکومت داری اعلم نباشد و علی از این جهت از خلفاء ثلاث پایین تر بود.

🌅جواب:

علم پیامبر صلی اله علیه وآله محدود به دین و شریعت نبوده بلکه در تمام زمینه های دینی و دنیوی از همه اعلم بوده اند و این بر هیچ کس مخفی نیست. حال طبق حدیث مدینه، امیرالمومنین علیه السلام درِ شهر علم پیامبر صلی الله علیه وآله است که امر به مراجعه به آن شده است لذا اگر این حدیث بر اعلمیت ایشان دلالت کند ـ که غیر از این نیست ـ اعلمیت ایشان در همه زمینه ها حتی نحوه حکومت داری و سیاست را نیز به اثبات می رساند.

نتیجه: هیچ کس غیر از علی علیه السلام لایق خلافت نیست.

🔹🍃🌸⊰𖠁⊱⊰𖠁⊱⊰𖠁⊱━═━━═━

Report Page