⋆⋆⋆
𝖸𝗎𝖺به مایلاـی عزیزی که این رو میخونه؛
شاید هر کسی متوجه این موضوع نشه، اما من درک میکنم که چه احساسی داری. دلت میخواد رها باشی، اما از رها شدن میترسی. اولین چیزی که توی برخورد باهات آدم رو مجاب به دنبال کردنت میکنه، وایب خوبیه که میدی. به طور واقعی احساس میکنم توی یک کافهی چوبی نشستم و درحال نوشیدن لاتهایـم که بوی خویش باعث لبخند میشه. آشنایی زیادی باهات ندارم، اما احساس میکنم باید بهت بگم که تو، خیلی خیلی سخت تلاش کردی. هنوزم ادمهایی هستند که برای دوستشدن باهات خجالت بکشن و دلشون بخواد همچین پری مهربونی رو بیشتر بشناسن. امیدوارم همیشه خوشحال باشی.
از طرف لورا، دوستدارِ این رهگذرِ بامزه.