...

...

BTSdal

حلقه‌ی دستهاش دور کمر پسر رو تنگ تر کرد و چونه‌اش رو جایی روی کتفش قرار داد.

پسر کوچکتر سخت مشغول بازی ویدئویی بود و توجهی به حرکات نامجون نداشت، البته که قهر بودنش هم بی دلیل نبود،

با این وجود نامجون پسر رو مجبور کرده بود مثل همیشه روی پاهاش بشینه و جونگوک هم با وجود مخالفت ظاهری این کار رو انجام داده بود.

همونطور که بینیش رو به گردن پسر میمالید تلاش کرد به شیوه خودش نازکشی کنه.


"کوکی، برات شیرموز خریدم"


روی گردنش زمزمه کرد و منتظر واکنش پسر موند.


"نمیخوام،

من دیگه بزرگ شدم"


جونگوک با لحن سردی گفت و تلاش کرد از پسر بزرگتر فاصله بگیره.

نامجون پسر رو محکم تر به خودش فشرد و زمزمه کرد:


"کوکا، من ازت عذرخواهی کردم

بخاطر موضوع به این کوچیکی از دیشبه که باهام حرف نمیزنی"


"هیونگ تو به شکستن ماگ مورد علاقم میگی موضوع کوچیک؟ جالبه"


اینکه نامجون رو 'هیونگ' خطاب کرد به این معنی بود که جای بخششی وجود داره، پس جواب داد:


"برات کپی همونو خریدم بیبی"


جونگوک متوقف شد، یه تای ابروش رو بالا انداخت و در حالی که بازی رو استاپ میکرد سرش رو به طرف دوست پسرش چرخوند و پرسید:


"دروغ که نمیگی؟"


پسر بزرگتر خیره به چشمهای براق جونگوک سرش رو به نشونه منفی تکون داد و بوسه ملایمی روی بینیش گذاشت.

جونگوک بعد از کنار گذاشتن دسته‌ی بازی دستهاش رو دور گردن نامجون حلقه کرد و حرف زد:


"عاا هیونگ میدونی که از اولم قهر نبودم

شیرموزم کجاست؟"


پسر بزرگتر خنده کوتاهی کرد و روی لبهای جونگوک زمزمه کرد:


"تو که بزرگ شده بودی"


جونگوک لبهای پسر رو کوتاه بوسید و با خنده جواب داد:


"چیزی یادم نمیاد"


نامجون در حالی که رون راست پسر رو میگرفت و طرف دیگه‌ی پاش میذاشت، صورتش رو که حالا دید بهتری نسبت بهش داشت بین دستهاش گرفت و قبل از اینکه لبهاش رو به بازی بگیره حرف زد:


"حالا که اینطوره به جبران دیشب باید بذاری ببوسمت،

میدونی دوری از لبات سخته"


جونگوک بین بوسه‌اشون خنده کوتاهی کرد و چشمهاش رو بست.

صد البته که بخاطر شکستن ماگ با دوست پسر دوست داشتنیش قهر نمیکرد، اما گاهی شیطنت ایرادی نداشت.

Report Page