.

اگه دستمو بگیری ،

مث پروانه ها میشم.

انگاری که دوتا بال دارم تا باهاشون پر بکشم توی دشت پرگل موهات. پر بزنم و هرجایی از دشتو ک دلم خواست بو بکشم و بعضی گلا رو به هم ببافم و باهاشون یه تاج گل درست کنم، واسه اون شفیره دیگه ای که کسی نبوده دستشو بگیره و پروانش کنه و اون طفلک، همونجا مونده و مونده مونده و تنها شده ...

وقتی دستامو میگیری،

خودمو که تو آینه چشات نگاه میکنم،

انگار دیگه من نیستم.

یه من جدید میبینم، تازه تر خوشگل تر، عاشق تر و پروانه تر ...

شایدم یه وقتایی به قول خودت جذاب تر !

از آینه چشات رو میگیرم، برمیگردم سمت دنیای واقعی ...

نگاش میکنم.

آدمای سرد، کلمه های خاکستری، کت و شلوارای سورمه ای همراه با جملات صافِ رسمی.

اینجا کسی بویی از عاشق شدن نبرده انگاری. اخه اگه اینجور بود، کت شلواراشون صورتی بود، نه سورمه ای

یا نه، شایدم بو بردن ، منتها اون دختره یا پسره که عاشقش شدن، دستشونو نگرفته تا اونارو از پیله شون دربیاره و پروانه کنه .

دست یه شفیره رو میگیرم و با خودم وسط جمعیت میکشونمش‌ ...

عهه ... ببخشید .. خانوم ، اقا ..

میشه دست ایشونو بگیری؟ گناه داره اخه . دلش میخواد پروانه شه

تلاشام بی فایدس. کسی دست شفیره رو نمیگیره. نمیشه ک زور زورکی پروانش کنم. اصن من کی باشم که بخوام اینو پروانش کنم؟

برمیگردم سمت آینه های چشات،

دوبارم همونم. همون من جدیده تازه عاشق و پروانه ...

ولی وایستا

تو نگاهت سمت یکی دیگس. ر‌و میگیرم از آینه هات و پشتمو نگاه میکنم، همون شفیره اس

هنوز پروانه نشده ..

ینی اصن کسی نبوده ک دستشو بگیره و پروانش کنه.

اینه هات غمگینه .. دلت میسوزه براش .. میخوای دوباره برم سمتش، دستشو بگیرم اینور اونورش کنم، شاید جفتشو پیدا کنه؟

گوش میکنی بهم؟

نه ... معلومه که نه.. حواست جای اونه.. نگاهتم که از من گرفتی، لااقل اینه هات برا من باشن.

واسه یه ثانیه، حس کردم داری دستمو ول میکنی ..

اره ، دستمو ولش کردی

رفتی سمت شفیره. دنبالت میام و شفیره رو نگاش میکنم،

میدونستی شفیره ها عمرشون کوتاهه؟ نهایت ده روز.

بعد اون پودر میشن و میرن هوا ...

انگاری ک از همون اولشم نبودن.

شفیره سر بالا میکنه ، زل میزنه بهم. انگار با نگاهش میخواد آینه های چشامو که روش اسم تورو نوشتم سوراخ کنه ...

سرمو میارم پایین، درست نزدیک دهنش...

زمزمه میکنه

حتی اونقدری حوصله نمیکنم که بهش گوش بدم، همه هوش و حواسم پیش توعه و محو آینه هات،چشمات، نگاهات ..

حرفاش تموم میشه و حتی یک کلمه اش روهم گوش نکردم

رو برمیگردونم ، زل میزنم به آینه هات دوباره، یه منه جدیدتر میبینم، تازه تر ، خوشگل تر، عاقل تر و پروانه تر

؛) 💙