🍃🌸

🍃🌸

  🍃

                           

بنام حق



رنج انسان



تشابه و تفاوت #بودا_و_اپیکور



بودا حدود ۵۶۰ سال قبل از میلاد مسیح و در شبه قاره هند متولد شد و اپیکور حدود ۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح و در یکی از جزایر یونان چشم به جهان گشود.


گرچه فاصله زمانی بسیاری بین بودای پیام آور و اپیکور فیلسوف وجود داشت ولی هر دو نفر این انسانهای معنوی، درونشان سرشار از #عشق_به_انسانها بود و هر دو از اینکه آدمیان در زندگی رنج می کشند، درد عمیقی را در جان احساس می کردند و در پی آن بودند که بار غم انسانها را بر دوش کشند و با تلاش خود از اندوه آدمیان بکاهند.


#تشابه بودا و اپیکور در این بود که بخوبی درک کرده بودند که ریشه اصلی رنج انسانها، برخاسته از تمناهای فراوان آدمیان است.


 انسانهایی که همیشه در پی برآوردن نیازها و خواست های سرکش خود هستند محکومند که در زندگی رنج بکشند زیرا ؛ با ارضاء تمنایی، تمنایی دیگری از راه می رسد. در این صورت، نسبت به تمنای قبلی حالت کسالت روحی پیدا کرده و نسبت به تمنای تازه، پر از #عطش و حرص بدست آوردن می شوند.


به این ترتیب انسانهای #سیری_ناپذیر، افرادی که به داشته های خود قانع نیستند و بدنبال بدست آوردن متاعی تازه، دایما بین دل زدگی از معشوق قدیمی و حرص بدست آوردن رفیقی نو، بی تاب و بیقرار هستند و با هر از دست دادنی و بدست آوردنی رنج می کشند.


پس #رنج_بشر زاییده پر خواهی آدمی است؛ هم بودا به این اعتقاد داشت و هم اپیکور و این نقطه اشتراک آن دو بود.


ولی در چگونگی رهایی انسان از رنج #پر_خواهی بین این دو نفر تفاوت فراوانی بود.


بودا اعتقاد داشت، برای رهایی از شر رنج باید آدمی بینش خود را اصلاح کند؛ گفتار خود را از دروغ و دغل پیراسته سازد؛ مراقب در آمد و معیشت خود باشد و از در آمدهای نامشروع دوری گزیند؛ روابط خود را بر مبنای احترام به انسانها پایه ریزی کند آنگاه به جایی می رسد که #آتش_تمنا و خواهش و خواستن در درون او خاموش شده و به سکوت خواهش می رسد، در این صورت هیچ حادثه بیرون از خویش در وی تاثیر نداشته و اینگونه از رنج رها می شود.


این مرحله همان رسیدن به نیرواناست؛

یعنی خاموشی کامل تمنا و طلب در آدمی و آسوده شدن از شر جلوه های روزگار و این یعنی رهایی انسان از دردو رنج ویرانگر زندگانی.

پس بودا می داند که انسان ها رنج می کشند و سر رنج انسان ها را در طلب و خواست های پی در پی سیری ناپذیر آنها می داند و راه رهایی از رنج را هم در کنترل کامل تمناهای درونی و خاموش کردن آتش طلب و عطش انسانها می داند.


اما حکایت اپیکور چیز دیگری است.

او معتقد است که بجای کور کردن کامل چشم طلب و تمنای انسانی و تحمل ریاضت های سخت، اتفاقا انسانها باید از زندگی لذت ببرند ولی فقط و فقط باید فراموش نکنند که نوع لذت خود را باید تعیین کنند.


اپیکور معتقد است برخی هوس ها، تمناها، خواست ها، وجود دارند که ظاهر بسیار جذابی دارند ولی باطن زهراگینی در درونشان پنهان است؛ با خنده آغاز می شوند ولی با گریه و اندوه ادامه پیدا می کنند؛ صورت خوشایندی دارند ولی از باطن زشت و چرکینی برخوردار هستند.


سخن اپیکور این است که برای رهایی از رنج، باید مهار خواست هایی را در دست گیرید که ظاهرشان دلرباست ولی باطن آنها پر از آتش سوزانی است که هزاران مصیبت تلخ به همراه دارد.

تمنا کنید و خواهش خود را سرکوب نکنید ولی خواهشی طبیعی، مشروع و ضروری.


   

این بحث ادامه دارد.


#دكتر_ناصر_مهدوی 



#كانون_نشان را دنبال كنيد:


@kanoon_neshan



Report Page