...

...

sb-mbn

آخرین مسابقه بود و هیسونگ عصبانی به نظر میرسید،حداقل سونو اینجوری فکر میکرد!

تیم هیسونگ عقب بود و عادی بود که عصبانی و ناراحت باشه. ولی سونو به مسابقه اهمیت نمیداد، فقط داشت فکر میکرد هیسونگ وقتی عصبیه و عرق از صورتش میچکه سکسی تره!


سونو قایمکی هیسونگ رو میپایید و دعا میکرد ببازن. احمقانه بود ولی آره؟چرا که نه؟ تا وقتی این باعث میشد هیسونگ سکسی تر باشه؟

اما نه، سونو اشتباه میکرد. هیسونگ و تیمش جلو افتادن و هیسونگ به تیم حریف پوزخند میزد و فاک، این حتی سکسی تر بود!


هیسونگ احمق نبود. تمام مدت میدونست سونو بهش زل زده. تمام این چند ماه هدف سونو رو میدونست؛ ولی اون پسر باید یکم برای هیسونگ صبر میکرد.

هرچند دیگه فهمیده بود که صبر سونو تموم شده، دروغ چرا، صبر خودش هم تموم شده بود.

اون پسر هورنی که هروقت باهم چشم تو چشم میشدن، شیطنت از چشماش میبارید رو میخواست.


بعد از تموم شدن مسابقه و برد تیم هیسونگ ، همه غرق خوشحالی و جشن بودن ولی کاپیتان تیم، هیسونگ، با پوزخند در حال ترک ورزشگاه بود.

سونو که تمام مدت روی هیسونگ زوم بود پشت سرش رفت، شاید میتونست بازم تو رختکن بالاتنه لختش رو دید بزنه.


هیسونگ اما تمام مدت هدفش همین بود، که سونو رو مثل همیشه دنبال خودش بکشونه. ولی ایندفعه علاوه بر این یه هدف دیگه هم داشت، اینکه مچ پسر کوچولوش رو بگیره.

و همینم شد!

وارد رختکن شد و بلافاصله بلوزش رو درآورد.

سونو با دیدن درِ بازِ رختکن وارد شد و یه گوشه وایساد. 

فکر میکرد مثل همیشه خیلی نامحسوسه ولی این فکرش زیاد طول نکشید چون هیسونگ با صدایی که پر از خنده بود پرسید؛

+ تا کی میخوای قایم شی؟

سونو با تعجب جلوی دهنش رو گرفت.

هیسونگ پوزخند زد و دستشو داخل جیب شلوارش فرو کرد و به سمت سونو قدم زد تا بالاسرش برسه.

 سونو سرشو بالا برد تا بهتر ببینتش.

+دوست دادی دوتایی حموم کنیم؟

سونو شروع کرد به ریز خندیدن؛ 

- دوتایی؟


+حالا میای یا نه؟

سونو به سمت هیسونگ رفت و دستش رو دور گردن هیسونگ حلقه کرد؛ 

- بعد مسابقه خسته نیستی برای حموم دوتایی؟

هیسونگ دستش رو به کمر سونو رسوند و اونو به خودش فشار داد؛ 

+تو خستگیمو در میبری کیم سونو

هیسونگ روی اسمش تاکید کرد.

سونو سرشو روی شونه برهنه هیسونگ گذاشت و بغلش کرد، همونطور که هیسونگ رو به خودش فشار میداد، هیسونگ دست‌هاش رو زیر پاهای سونو برد و بعد از بلند کردنش، باهم وارد حمومِ رختکن شدن.

Report Page