...!

...!

Ana

سالن طبق انتظار پر از جمعیت بود ، تهیونگ کلافه از قهر طولانی مدت بانیش اماده شد.درست هفت دقیقه به شروع اجرا مونده بود که دستای سرد کوکی رو گرفت و سمت خودش برگردوند. مثل همیشه استرس وجودشو پر کرده اما همونقدر با اعتماد به نفس به مردش نگاه کرد

-چیزی شده !

کیم نفسشو با حرص بیرون داد و فاصلشون رو با کشیدن دست کوکی کم کرد 

+ بهت نگفتم وقتی قهر هم یاشیم باید سر جات باشی! دستاتو ببین، آخرین باری که قبل اجرا یخ زدی دو سال پیش بود 

کوکی که قصد کوتاه اومدن نداشت سرش رو کمی پایین آورد و آروم زمزمه کرد

- تا وقتی به بادیگارد های احمقت خیره میشی حق اعتراض نداری موسیو کیم

تهیونگ سرش رو پایین انداخت و قهقه ای زد ، بعد چند ثانیه سرش رو بالا اورد و محکم پسرک حسود و تخسش رو به آغوش کشید

+ تنها پسری که مال منه تویی کیم کوچولو ، حالا آروم باش و مثل همیشه خودتو رو صحنه ثابت کن

Report Page