....

....

S_A

[وقتی داری فیک اسمات ازش میخونی و پیداش میشه]


از حموم اومدم بیرون و بعد از خشک کرد خودم و موهام ،یه شرتک لی و نیم تنه صورتی مو تنم کردم و موهامو خرگوشی بستم و با شیرجه سمت گوشیم رفتم

او ما گاادددد بلاخره قسمت اسمات فیکم اپ میشه یوهوووووو

که با صدای تهیونگ گوشیمو بستم و رفتم پیشش

_آوا من میرم استودیو تا لیریک های جدیدو بدم

+باشه عشقم کی برمیگردی

_نمیدونم دقیق 4 یا سه ساعت دیگه

+باشه پس مراقب خودت باش مونی

_چیزی از بیرون نمیخوای خرگوش من

+کیک شکلاتی از شیرینی فروشی مورد علاقم

_باشه پس

رویه نوک پاهام بلند شدم تا تهیونگو بوس کنم که از قصد خودشو بلند تر میکرد

+اصلا من خرم میخواد بوست کنم

و خواستم برم که منو گرفت و محکم کوبوند به دیوار 

و شروع کرد به بوسیدنم که با کمبود نفس از هم جدا شدیم

_شب میبینمت خرگوش کوچولوی خودم 

+میبینمت 

و رفت

و منم رفتم سمت گوشی که دیدم قسمت اسماتو 2 ساعت دیگه اپ میکنه خداروشکر خونه نیست و با خیال راحت میخونمش

اما هنوز 2 ساعت مونده پس رفتم تا یه چیزی برای نامجون درست کنم ، 

رفتم دوکبوکی و نودل و کیمچی براش حاضر کردم و به ساعت نگاه کردم او خدای بزرگ 2 ساعتو و نیم گذشته حتما الان گذاشتش

به سمت گوشی حمله ور شدم یسسسس اپش کرده بود

و شروع کردم به خوندن فیک اسمات از تهیونگ ولی خدایی تهیونگ اینجا چه وحشی نشون دادن

((سیلی محکم به صورتم زد و مجبورم کرد که دراز بکشم و شروع کرد به مارک گذاشتن رو گردنم))

وات ده فاک تهیونگ و سیلی .....چه قوه تخیلی دارن مردم دیگه رسیده بودم به قسمت های حساسش که حس کردم یکی پشت سرمه

برگشتم که تهیونگ دیدم که یه جیغ بلند زدم و با دست پاچگی گوشیمو خاموش کردم

+ت....تهیونگ.... کی کی برگشتی، از کی اینجایی

_از وقتی که شروع کردی به عرق ریختن موقع کیس و مارکام

یاخداااااااا یعنی وقتی میخوندم کنارم بودههه خدایااا نههه

که به تهیونگ نگاه کردم که با صورت شیطونی بهم زل زده بود 

+خب خب چیزه........

و شروع کردم به فرار کردن که صدای پاشو میشنیدم که میگفت وایستم..........

خدایا ابروم رفت وایی خداااا

_صب کن آوا کجا میری

رفتم اتاق که خواستم درو ببندم که پاشو وسط در گذاشت که منم سمت حموم رفتم و خواستم درشو قفل کنم که زود رسید و درو گرفت

_چرا اینطوری میکنی آوا

+یااااااا

 و صورتمو با دستم پوشونده بودم که صدای خنده و قهقهه شو شنیدم 

+یاااااا تهیونگ لطفااا بروووووو

_چرا خرگوش منحرف من

صدای گریه کردن دراوردم

+لطفاا برووو

_اشکال نداره منحرف من چیزی نشده که 

و دستشو گذاشت رو دستم تا دستمو از رو صورتم بردارم

_ببینمت

+تهیونگااااا

که با یه حرکت لباشو رو لبام گذاشت و شروع کرد به بوسیدن لبامو گاز میگرفت و میبوسید که با کم اوردن نفس ازش جدا شدم 

_تو کار اشتباهی نکردی

+نن نامجون

_شش فک کنم هردوتامون نیاز داریم 

 و منو رو تخت خوابوند و شروع کرد به کیس و مارک گذاشتن و یه شب هاتو برا هردومون رقم زد


اامیدوارم خوشت اومده باشه آوا جان💜

Report Page