🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥

🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥🍥




#پارت_1

#لیدی_هات_من



صدای آه و نالم تمام اتاق رو برداشته بود.

محکم داخلم ضربه میزد و هر از گاهی سی.نه هام رو فشار میداد.

مردونگیش رو ازم بیرون کشید وسیلی محکمی روی ک*و*ن*م زد و گفت:


_ق*م*بل کن.


قم*ب*ل کردم که دوباره بدون هیچ ملایمتی مردونگی بزرگشو وارد بهشتم کرد..


از درد جیغ خفه ای کشیدم که شروع کرد به تلم*ب*ه زدن...


همزمان دیل‌دو کلفتی رو برداشت و وارد سوراخ ک*و*نم کرد...


انقدر منو از ک*.ون کرده بود که دیگه گشاد شده بودم دردم زیاد نبود...

دیلدو رو ثابت داخل ک.و*نم گذاشت.

شدت ضربه های داخل بهشتم هر ثانیه بیشتر میشد.


چند دقیقه ای گذشت که گرمی ابش رو داخلم احساس کردم.


خودش رو کامل داخلم خالی کرد.

منو برگردوند و یه لب حسابی ازم گرفت...


_قرص بخور کار دستمون ندی یوقت.


بی‌حال باشه ای گفتم که یهو در اتاق باز شد و دوست سامان داخل اومد...


سامان بهم گفته بود که قراره امروز به دوستش هم سرویس بدم.


میشناختمش پسر هات و س..ک/سی بود

سامان نیش خندی زد و لباسش رو پوشید و از اتاق زد بیرون...


کامیار به سمتم اومد...


دستی روی س.ینه هام کشیدم و لبم رو گاز ریزی گرفتم



Report Page